◽️ سیدی فرد گفت: اما تعریف ما از دارالاسلام این است:«دارالاسلام فی فقه السیاسه و الحکومه و کمفهوم و مصطلح سیاسی و حقوقی یطلق علی البلاد التی تکون القدرة الحکومیة و السلطة السیاسیه فيها بید المسلمین او بحسب تعبیر بعض اخبار الباب کان سیف السوق بیدهم، سواء کان قلیلین او کثیرین» که تقریبا می‌شود گفت همان دیدگاه مشهور است، البته با یکسری جزئیات و اضافات که وجود دارد و وارد آن نمی‌شوم. گفتیم که در نظام سیاسی اسلام، حکومت مطلوب حکومت ولایت فقیه است. با تعریفی که پذیرفتیم که دارالاسلام هرجایی است که مسلمین حکومت را به دست داشته باشند، ولو احکام اسلام تماماً پیاده نشود. لذا اینجا یک تقسیم بندی باید داشته باشیم و حکومت‌های دار الاسلام را به حکومت‌های مشروع و غیر مشروع اسلامی تقسیم می‌کنیم که ذیل دار الاسلام تعریف می‌شوند. یعنی حکومت‌های غیرمشروع ولو فاسق باشند، احکام روابط با آنها متفاوت می‌شود. ◽️ وی افزود: مطلب بعدی این است که آیا سرزمین‌های در فقه اسلامی فقط به این موارد تقسیم می‌شوند؟ یعنی فقط به دارالاسلام و دارالکفر تقسیم می‌شود؟ باید گفت که اینگونه نیست و در فقه اسلامی تقسیمات متعددی مثلاً خاص سرزمین داریم که از منظرهای مختلف است. مثلاً اقتصادی، عمران و آبادانی و... بسیاری از مسائل فقه روابط بین‌الملل به صورت متراکم در بخش کتاب الجهاد شرایع مطرح شده، از جمله تقسیم سرزمین‌ها از لحاظ الحاق به دارالاسلام و حالت‌های مختلف آن. ◽️ مطلب مهم بعدی در تقسیم دارالاسلام و دارالکفر، این است که این تقسیم بسیط نیست که دیگر نتوان تقسیم‌بندی‌های دیگری درنظر گرفت. بلکه مثلاً تقسیمات متعددی در با وجود دارد، از جمله دارالخلاف، دارالجذیه و... در خود دارالاسلام مطرح شده است و مباحثی مثل تقسیم سرزمین‌های اسلامی و روابط بین دو حکومت مشروع اسلامی و بحث مرز سرزمین‌ها و تقسیم بندی دارالکفر هم مشاهده می‌شود. ◽️ ایشان گفت: از جمله این مباحث تعیین کننده چارچوب خودی و غیرخودی که ذکر شد، بحث مرز است. شهید ثانی در تعریف از مرز می‌گوید: به هر مکانی در کناره سرزمین های اسلامی که ترس هجوم مشرکین از آنجا به سرزمين‌هاي اسلامی وجود داشته باشد، مرز می‌گویند. در لغت به هر مکان ترس مرز گفته می‌شود. پس باید بین دارالاسلام و دارالکفر مرز وجود داشته باشد. اما آیا بین کشورهای اسلامی هم به لحاظ شرعی باید مرز وجود داشته باشد؟ اگر دقت شود در همین تعریف مرز ملاک دارد و آن این است که خوف حمله مشرکین وجود داشته باشد. با این ملاک، از کشورهای اسلامی اطراف ما که بنا به دلایل مختلف خوف حمله دشمن از آنها وجود دارد، به لحاظ شرعی و طبق تعریف باید بین سرزمین‌های اسلامی مرز وجود داشته باشد. ◽️ در جمع‌بندی مباحث تا اين‌جا باید گفت، در فقه روابط خارجی کیفیت ارتباط متوقف بر ملاک‌های خاص است. اولین ملاک، مسلمان یا کافر بودن است. در میان کشورهای کفر یکی از ملاک‌ها، اهل کتاب بودن آن کشور است و ملاک بسیار مهم دیگر اهل حرب یا سلم بودن آن کشور است که بر نوع روابط تاثیرات مهمی می‌گذارد. ◽️ سه مسئله مهم دیگر که جا دارد بیشتر روی آن کار شود و فقط اشاره می‌کنم. یکی قاعده نفی سبیل است. نحوه تعامل حکومت اسلامی با سایر حکومت‌ها چگونه باید باشد؟ ◽️ نکته مهم که باید در نظر داشت این است که، فقه ما باید به سمت قواعدی شدن پیش برود. مخصوصا برای کارگزاران و حکام. یکی از قواعد کلیدی و مهم همین قاعده نفی سبیل است که اصل ۱۵۳ قانون اساسی بر اساس مفاد قاعده نفی سبیل ایجاد شده است. قاعده واضح و ساده‌ای که طبق آن هیچ سلطه‌ای از سوی مشرکین بر مسلمانان نباید وجود داشته باشد. از جمله نکات مهم که از این قاعده می‌توان برداشت کرد، بسته شدن راه تسلط کفار بر مسلمین در هر سطحی از جمله فردی، اجتماعی، خانوادگی و... که آیات و روایات مختلفی با عبارات متعدد به این سطوح مختلف این قاعده اشاره دارد. ◽️ در قرآن کریم آیات مختلفی به مسلمین تذکر می‌دهد ک نترسید، چرا که ممکن است شوکت مشرکین آنها را بترساند که آسیبی به مسلمانان وارد شود، که آیات قرآن قواعدی را در این باره متذکر شده است. یکی از مطالبی که در روابط خارجی خیلی مهم است و البته مغفول مانده، که در اصل ۱۵۲ قانون اساسی نیز ذکر شده این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس روابط صلح‌آمیز با دول غیرمحارب استوار است که مبنای این اصل آیات ۸ و ۹ سوره ممتحنه شکل گرفته است. ◽️ بر این اساس در روابط صلح‌آمیز با کشورهای غیرمحارب، هنگامی که گروهی از مسلمانان در یک منطقه، از حکومت مشروع اسلامی استمداد کمک می‌کنند، حکومت اسلامی چه وظیفه‌ای دارد؟ قاعده‌ای که اینجا وجود دارد این است: و اناطة تمتع بالولایة و الحمایة الکامله بالهجرة الی دارالاسلام و نصرة المهاجرین الیها. 💠 موسسه دین و تمدن ➕ @DinVaTamadon