‏من بخاطر اون پسربچه ۱۱ساله ایی ‎ که نان آور خانه بی مادر، و پدر ازکارافتاده و خواهران کوچکش شده و مجبور است تا پاسی از شب همراه برادر۳ساله خود در زباله دانی های شهر به دنبال روزی بگردد! ...دیشب سوارشون کردیم و هنوز تو صندلی ننشسته بودن از خستگی بیهوش شدن😭 ‎