🔸 انتخابات و مساله اراده معطوف به خواستن
نابسامانی و به هم ریختگی اوضاع دلایل زیادی می تواند داشته باشد. اما مهم ترین دلیل آن فقدان اراده معطوف به خواستن است. اگر خواستن نباشد توانستن در کار نیست. به اصطلاح طلبگی توانستن بدون خواستن، سالبه بانتفاء موضوع است.
وقتی کارگزار حکومت نخواهد اوضاع بسامان شود، اراده ای برای ساماندهی و رفع مشکلات پدید نمی آید. نتیجه نخواستن ها رکود و تخریب و تعطیلی است.
چنانکه در دولت تدبیر که بانی وضع نا بسامان موجود است و معلوم نيست چه موقع می توان از آن خارج شد، چنین اراده ای مشهود نبود.
در آن دوران، هر روز خبری از این سه شاخص نابسامانی از یکجای مملکت به گوش می رسید؛ تخریب دیگ هسته ای اراک، رکود اقتصادی و تعطیلی کارخانه ی ارج و مسکن مهر ...
اما در دولت انقلابی سیزدهم اگر اراده ای برای بهبود اوضاع مشاهده می شود بخاطر آن است که اراده اش معطوف به خواستن است. کم رنگ شدن این سه شاخص نابسامانی بخاطر همین خواستن های دولت است.
دولت مردمی انرژی هسته ای را به دلیل آنکه حق مردم است می خواهد و لو غربی ها نپسندند. کارخانه ارج و مسکن مهر باید به دوران طلایی بازگردد و باید چرخ اقتصاد از رکود خارج شود. تمام این بایدهای دولت انقلابی از همان اراده بر خواستن ناشی شده است.
بنابر این، یکی از ملاک های مهم در ارزیابی کارگزاران حکومت اعم از مجریه و مقننه و قضاییه اراده معطوف به خواستن است. غالباً آنان را بخاطر نتوانستن محکوم می کنیم و حتی اذعان به بی فایده بودن انتخاب کردن ها می کنیم. بی آنکه در خوب انتخاب کردن خودمان شک و تردید کنیم.
اولین مرتبه انتخاب خوب آن است که ملاک اراده معطوف به خواستن در نظر گرفته شود. چون اصلی ترین مساله انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری چالش همین اراده است.
گفتمان خدمت به خلاف گفتمان قدرت با خواستن تلازم وثیقی دارد. خدمت مبتنی بر خواستن است ولی قدرت لزوماً مبتنی بر اراده معطوف به خواستن نیست.
بنابراين، باید در هر انتخابی کسانی برگزیده شوند که اراده خواستن آنان برای شهروندان محرز شود. بحث از توانستن منتخبان در مرتبه بعد است. چون خیلی از نتوانستن های برگزیدگان مربوط به شرایطی است که آنها را تنها می گذارد.
وقتی اجتماعی از منتخبان توانمندی که اراده خواستن را دارند در یکجا شکل بگیرد، آنگاه امید به پیش رفت امور پدید می آید. انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
👉
@mahdavizadegan