🌴خاطرات کربلا🌴
📍قسمت بیست و چهارم (مسلم در کوفه)
☘ابن زياد در جستجوى مسلم و يارانش
📘الأخبار الطوال :
ابن زياد وقتى ديگر سر و صداها را نشنيد. گمان كرد جمعيت وارد مسجد شده اند. گفت: بنگريد و ببينيد در مسجد كسى را مى يابيد.
مسجد كنار قصر بود، آنها مسجد را جستجو كردند؛ ولى كسى را نيافتند.
آنان طنابهاى حصيرى [مسجد] را آتش زدند و آنها را به طرف صحن مسجد پرتاب كردند تا فضا روشن شود، آن گاه جستجو كردند؛ ولى كسى را نيافتند.
ابن زياد گفت: مردم پراكنده شده اند و مسلم را رها كرده اند و بازگشتند.
ابن زياد سپس به همراه گروهى بيرون آمد و وارد مسجد شد و شمعها و قنديلها روشن شدند.
📚الأخبار الطوال : ص ۲۳۹
☘سخنرانى ابن زياد و فرمان جستجوى خانه به خانه
📗تاريخ الطبرى - به نقل از مُجالِد بن سعيد - :
وقتى نشانى از مسلم و يارانش نديدند، اين را به ابن زياد گزارش دادند؛ آن گاه درى را كه به مسجد باز مى شد، گشودند و عبيد اللَّه به همراه يارانش از قصر بيرون آمدند. او بر منبر رفت و به آنان دستور داد اطرافش بنشينند و تا يك سوم از سرِ شبْ رفته در مسجد نشستند.
او دستور داد كه عمرو بن نافع بانگ بر آورد: بدانيد هر يك از نگهبانان و نقيبان و سران و جنگجويان كه نماز عشا را در غير مسجد بخواند، از تعهّد به حكومت بيرون رفته است.
ساعتى نگذشت كه مسجد پر از جمعيت شد؛ آن گاه به مؤذّن، دستور [اذان] داد و سپس نماز گزارد.
حُصَين بن تميم [به ابن زياد] گفت: اگر دوست دارى، خودت با مردم نماز بخوان يا ديگرى نماز بخواند و تو در قصر نماز بخوانى؛ چرا كه احساس امنيت نمى كنم. مبادا برخى از دشمنانت به تو آسيبى رسانند!
عبيد اللَّه گفت: به محافظانم دستور بده پشت سرم بِايستند، همان گونه كه هميشه مى ايستند و خود در ميان آنان بچرخ؛ چرا كه داخل قصر نمى شوم.
او با مردم نماز خواند، آن گاه برخاست و حمد و ثناى خدا به جا آورد و گفت: امّا بعد، به درستى كه پسر عقيل آن مرد سفيه و نادان چنان كه ديديد اختلاف و دودستگى به وجود آورد. ذمّه خداوند را از مردى كه مسلم را در خانه اش بيابيم، بر مى داريم (خونش مُباح است).
هر كس مسلم را بياورد، به مقدار ديه او [جايزه مى گيرد]. بندگان خدا ! تقوا پيشه كنيد و به بيعت و فرمانبرى، پايبند باشيد و هيچ راهى را براى بهانه گيرى بر خود هموار مسازيد.
اى حُصَين بن تميم ! مادرت به عزايت بنشيند، اگر بانگى از يكى از كوچه هاى كوفه بر آيد يا كه اين مرد از كوفه خارج شود و او را نزد من نياورى! اينك تو را مأمور خانه هاى كوفيان كردم مراقبانى را بر سر كوچه ها بگمار و فردا تمام خانه ها را جستجو كن تا اين مرد را بياورى. حُصين رئيس شُرطه و از قبيله بنى تميم بود.
آن گاه از منبر پايين آمد و داخل قصر شد، همچنين به عمرو بن حُرَيث پرچمى داد و او را فرمانده كرد.
📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۲
الإرشاد: ج ۲ ص ۵۶
📕البداية و النهاية :
عبيد اللَّه بن زياد به همراه فرماندهان و بزرگان به هنگام نماز عشا از قصر بيرون آمد و نماز عشا را با مردم در مسجد جامع اقامه كرد. آن گاه براى مردم خطبه خواند و مسلم بن عقيل را از آنان خواست و بر جستجو براى يافتن مسلم تأكيد كرد و گفت: هر كس مسلم را نزد خود بيابد و خبر ندهد، خونش هدر خواهد بود و هر كس او را بياورد، به اندازه ديه اش [جايزه مى گيرد].
او نگهبانان را نيز فرا خواند و آنان را بر جستجو براى يافتن مسلم تحريك و تهديد كرد.
📚البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۵۵
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#دوبانوی_دمشق
╭┅────────────┅╮
🆔
@dobanoydameshg
╰┅────────────┅╯