🌴خاطرات کربلا🌴
فصل پنجم:
🏴قسمت دوم(شهادت و زندانى شدن ياران امام در كوفه)
🔳 شهادت قيس بن مُسهِر صَيداوى
📗الكامل فى التاريخ :
وقتى خبر حركت حسين عليه السلام از مكّه به ابن زياد رسيد. حُصَين بن نُمَير تميمى رئيس شرطه (شهربانى) را فرستاد و او در قادسيه، فرود آمد و سپاه را ميان قادسيهر تا خَفّانر و قادسيه تا قُطقُطانهر و تا كوه لَعلَعر منظّم كرد.
وقتى حسين عليه السلام به سرزمين حاجِرر، رسيد. نامه اى براى كوفيان به همراه قيس بن مُسهِر صيداوى فرستاد و آنان را از آمدن خود باخبر ساخت و آنان را به تلاش در كارها دستور داد.
چون قيس به قادسيه رسيد. حُصَين او را دستگير كرد و نزد ابن زياد فرستاد.
ابن زياد به قيس گفت: بالاى قصر [حكومتى] برو و آن دروغگو پسر دروغگو [يعنى ]حسين بن على را دشنام ده.
قيس بالاى قصر رفت و حمد و ثناى خدا را به جا آورد و سپس گفت: اين حسين بن على بهترين بنده خدا و پسر فاطمه دختر پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله است و من فرستاده او به سوى شمايم و در منطقه حاجِر از او جدا شدم، وى را اجابت كنيد.
آن گاه ابن زياد و پدرش را لعنت كرد و براى على عليه السلام استغفار نمود.
ابن زياد دستور داد تا او را از بالاى قصر پرتاب كردند و قطعه قطعه شد و جان داد.
📚الكامل فى التاريخ: ج۲ ص۵۴۸
روضة الواعظين: ص۱۹۶
📕تاريخ الطبرى - به نقل از عُقبة بن ابى عَيزار - :
[امام حسين عليه السلام به چهار مردى كه از كوفه آمده بودند. ]فرمود: «به من خبر دهيد كه آيا فرستاده ام نزد شما آمد؟»
گفتند: چه كسى؟
فرمود: «قيس بن مُسهِر صيداوى».
گفتند: آرى. حُصَين بن تميم او را دستگير كرد و نزد ابن زياد فرستاد. ابن زياد به وى دستور داد تا تو و پدرت را لعنت كند. قيس بر تو و پدرت درود فرستاد و ابن زياد و پدرش را لعنت كرد و مردم را به يارى تو دعوت نمود و از آمدنت خبر داد. آن گاه ابن زياد دستور داد و از بالاى قصر[به پايين] پرتاب شد.
چشمان حسين عليه السلام اشك آلود شد و نتوانست جلوى اشكهايش را بگيرد و فرمود: «برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در انتظار [شهادت ]هستند و هرگز [عقيده خود را] تغيير نداده اند»
📖سوره احزاب : آيه ۲۳
بار خدايا! بهشت را منزلگاه ما و آنان. گردان و ميان ما و آنان، در محلّ استقرار رحمتت و پاداشهاى ذخيره شده و مرغوب، جمع گردان».
📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۰۵
الكامل فى التاريخ: ج ۲ ص ۵۵۴
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#دوبانوی_دمشق
╭┅────────────┅╮
🆔
@dobanoydameshg
╰┅────────────┅╯