حالا که می‌رى یه وقت دیر نکنى جلوى خیمه من و پیر نکنى من به تو تکیه زدم... با رفتنت کوه من، من و زمین‌گیر نکنى "تا" بشى و "تا" بشیم چه فایده؟! سیر بشیم تنها بشیم چه فایده؟! اگه صدتا صدتا مشک آب بیارى ولى بى‌سقا بشیم چه فایده؟! همه از دست تو آبرو میخان خاک پاهات و برا وضو میخان اگه آب نشد نشد، پاشو بیا بچه‌ها آب نمیخان عمو میخان یه تار موت و به دنیا نمیدن چشمات و به صدتا دریا نمیدن به تو قول میدن تموم دخترام بمیرن معجر به اینها نمیدن به سرت عمود آهنین زدن تو حسین شدى برا همین زدن کمر تو کمر من و شکست تا زمین خوردى من و زمین زدن اى علمدار تو رو با علم زدن قد و بالاى تو رو بهم زدن چهار هزار کمون بدست، یکى‌یکى اومدن روى تنت قدم زدن صدامو تا نشنیدن كاری بكن گریمو تا ندیدن كاری بكن صدای اسباشونو نمی‌شنوی؟ دم خیمه رسیدن كاری بكن نزن این نیزه‌ها رو با پا عقب خودتو هی می‌كشی چرا عقب تیر تو چشمت بود و افتادی حالا از جلو درش بیارم یا عقب؟! تو مگه قرار نبود دیر نکنى جلوى خیمه من و پیر نکنى تو مگه قرار نبود با رفتنت کوه من منو زمین‌گیر نکنى؟ روی پام چشمای دریاتو نكش اینقدر روی زمین پاتو نكش كاریه كه شده پس گریه نكن اینقدر به مشک چشماتو نكش قطره‌قطره جمع شو دریا شو بریم دوباره خوش قد و بالا شو بریم بخدا بچه‌ها از تو راضی‌ان همشون منتظرن پاشو بریم وقتشه لرزش پامو ببینن كمره انگشت نمامو ببینن بهتره حالا نرم به خیمه‌ها نمی‌خوام كه گریه‌هامو ببینن ✍ @dobeity_robaey