هدایت شده از تایم صبح تبادلات پرجذب مذهبی یازینب
🖤🥀 رمانی درمورد دختری باحجاب که با یک نفرین زندگی جدیدی پیدا میکنه... کم کم حجاب رو رها میکنه و شروع به کار های امروزی میکنه هر روز توی اینستا فالووراش بیشتر میشن و تعداد لایکای عکساش بالا تر و آیا این دختر یک روز دوباره باحجاب میشه؟... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 قسمتی از رمان... نیلوفر:عمه جون انقد نگران نباش عمه:چرا چرا اون دختر دیگه چادر نمیپوشه؟... نیلوفر:اوووو عمه جون باز شروع کردی...چی بود اون چادر همش جلو دستو پا بود حالا ببین دخترت ب کجا رسیده که هر روز پسرای پول دار عاشقش میشن بده دخترت یه عمر توی قصر زندگی کنه؟هومم؟ عمه:من سارای قبلی رو میخوام... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 بری خوندن بقیه داستان به چنل زیر مراجعه کنید🙂 ((کپی ممنوع حتی با ذکر نام)) به قلم https://eitaa.com/joinchat/927203462C3d005ba3e1 *سرای رمان*