💌
#یک_داستان_خوب 🌸🍃
#حتتما_بخوانید💫🌙
.
شبهای جمعه که میرسید، حالش یک طور دیگر میشد؛ میگفت هنوز بعد از اینهمه سال، شب جمعه که میرسد یاد همان روزها میافتم؛ همان روزها که بعد از یک عمر آرزو، امام حسین (ع) طلبید و با آقاجان راهی کربلا شدیم.🍀
انگار بهترین خاطرات زندگیاش، از همان اولین و آخرین زیارت بود.
.
عادت کرده بودیم عصر پنج شنبه که میرسید، یک نذری ساده🍲 بپزد و بعد از اینکه آنها را برای همسایهها بردیم، چادر سفید گلدارش را سرش بیندازد و برای نماز، راهی امامزاده شود.✨
میگفت این امامزاده، همان عطر را دارد؛ همان عطری که شب جمعه، کنار ضریح امام حسین (ع) حس کرده بود.
.
از امامزاده که برمیگشت یک حال خوب داشت؛
از چشمهای قرمزش میشد فهمید چقدر آنجا به یاد کربلا اشک ریخته،
اما لبخند روی لبش میگفت قلبش حسابی آرام گرفته 💙
اصلا انگار این امامزاده، کربلای دوم مادر بود؛
یک کربلای کوچک؛
یک کربلای از کربلا دور،
امّا با همان حس و حال،
اما با همان عطر دوستداشتنی...🍃
.
.
.
.
.
#خاطره #شب_جمعه #نورالهدی
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
.
دخترونهایها دوستانتان را به صفحه دخترونه،
#دعوت، و در مسابقه «باران و برکه»
#حتتما_شرکت_کنید💚💜
.