🍁 #خاطرههای_رنگی
بازیگوش و شاد بودم؛
توی کوچه، بازی که میکردم
النگوهای رنگارنگم بههم میخورد
و من پر از شوق میشدم 💕
من فقط هشت سالم بود که
چشمهایم بعد از آن شب سرد ...
برای همیشه بسته شدند
از آن شب،
زندگی طور دیگری گذشت؛
خیلی سخت ... اما بعد یاد گرفتم
رنگها را طور دیگری ببینم
مثلا
یاد گرفتهام چشمان مادرم
که نگاهش پر از آرامشست،
به رنگ دریا ست ...
دستهای پدرم، همیشه
رنگ گندمهای خوشبوی مزرعه دارد 🌾
مادر
حرفهایم که را میشنود میگوید:
دخترم، با اینهمه رویاهای دخترانهات
رنگ قلب پاکت، صورتیست 🌸
من
با همین چشمهای بسته
فهمیدهام که دنیا،
چقــدر رنگهای قشنگی دارد ...
#روز_جهانی_نابینایان_گرامی 💚
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi