🍃 قرارمان این نبود... یعنی اصلا قرار بود نمازمان را که خواندیم زود برگردیم... خودمان را رساندیم به صحن و با هم 🔆 توی صف نماز جماعت ایستادیم؛ نماز که تمام شد، هانیه گفت: یک سوره قرآن هم بخوانیم و بعد برویم نشسته بودیم به قرآن خواندن که صدای نوحه‌خوانی یکی از زائرها که شال سبزی به گردن داشت بلند شد؛ 💚 از نگاه هانیه فهمیدم دلش می‌خواهد چند دقیقه‌ی دیگر همان‌جا پای روضه بنشینیم... آن روز او برای سیدالشهدا(ع) نوحه می‌خواند و ما و بقیه زائرها 🌧 چشم‌هایمان بارانی شده بود... چه حال خوبی بود... چقدر به این حال و هوا، به این عطر کربلا در حرم نیاز داشتم... ✋🌸 اللهّـــمَ صَلّ عَلی عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلی مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری اَلصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَّة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كاَفْضَل ما صَلّيَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🌸🍃 📷 سعیده عرب باصری دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi 👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌ای‌مون دعوت کن ... 🌸🌸