سخت است میدانی؛ سخت است اینکه نمی توانم پیدایت کنم نمیدانم چند ساعت تا به تو راه مانده اما چیزی تَه چشمانم سو سو میزند اینکه صدایت میکنیم و تو حتما میگویی جانم شهر انقدر شلوغ است و گوشهای من انقدر پُر، که صدایت را نشنوم شاید اما باز صدایت میکنم در خیابان، گوگل، دورهمی ها، کافی شاپ های شهر، خلاصه هر جایی را که فکرش را بکنی. صدایم را میشنوی میدانم، صدایمان را می دانی! برای ما هم قشنگ است شاید بشود روزی پُزَش را داد روزی سَرِمان را بلند کنیم و به همه ی جهان بگوییم ما اماممان را برگرداندیم... آن هزار نفر بگویند: آیا امامتان را ندیده بودید؟ بگوییم نه! بگویند صدای دعوتش را نشنیده بودید؟ بگوییم نه! بگویند ندیده عاشقَش بودید؟ بگوییم آری! بگویند دَمِ شما گرم دهه آخری ها بعد ما کِیف کنیم، به دور تو بگردیم و باز کِیف کنیم بعد تو بخندی و راضی شوی از ما... سربازت شویم، برویم به مدینه شروع کنیم تا تمام تاریخ را کنار تو از نو بسازیم می آییم دنبالت توی همین خیابان ها و امید داریم به عددی که امیدوار کننده ست، به ۳۱۳ که سخت است اما شدنیست... @dokhtaranchadorii