پیرمردی مذهبی اهل مسجد و هیئت تعریف می‌کرد: من دچار مرگ موقت شدم. تمامی اعمال خوبم را در چیزی شبیه چمدان مشاهده کردم اما این اعمال هیچ کدام نمی‌توانست مرا کمک کند! آنجا به من گفتند درست است که شما کارهای خوبی داشته ای، اما شما هیچ عملی برای صلوات الله علیه انجام ندادی. جوابی نداشتم، نه دعایی نه توسلی و نه تلاشی در جهت شناخت ایشان. من نگران اعمال خوبم بودم که حبط شده بود. در همان شرایط و در پیشگاه ملائک دستانم را به سوی آسمان بردم و از عمق جان گفتم: 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 و این ذکر را بارها تکرار کردم. در همین حال دیدم درب صندوقچه اعمال من باز شد و اعمال خوبم به سوی من آمد. از روزی که خداوند عمر دوباره به من داد هرجا میروم و هر کاری انجام میدهم را یاد میکنم و به همه میگویم دعا کنید تا ظهور و فرج صلوات الله علیه صورت بگیرد که گشایش تمام گرفتاری‌های بشر در فرج صلوات الله علیه است. 📚نسیمی از ملکوت