🌴حکمتهای نهج البلاغه🌴 (ترجمه وشرح حکمت 17) قسمت اول ✅ متن: وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله) "غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ"؟ فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّمَا قَالَ ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ؛ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ. ✅ ترجمه: از امام علی علیه السلام پرسيدند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: موها را رنگ كنيد، و خود را شبيه يهود نسازيد يعنى چه؟ فرمود: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين سخن را در روزگارى فرمود كه پيروان اسلام اندك بودند، امّا امروز كه اسلام گسترش يافته، و نظام اسلامى استوار شده، هر كس آنچه را دوست دارد انجام دهد. ✅ کلمات: ♦️غَیِّرُوا: تغییر دهید.[1] ♦️الشَيْب:پيرى،سالخوردگی. ♦️وَ: و.[2] ♦️لا تَشَبَّهُوا: خود را شبيه نسازید.[3] ♦️بِ: به[4] ♦️الیَهُود:یهودیان، کسانی که مدَّعِی پیروی ازحضرت موسی(ع) وکتاب تورات یعنی دین یهود هستند ولی درحقیقت تورات را تحریف کرده اند.[5] ♦️اِنَّما: لفظ تأکید و حصراست. ♦️قال: گفت.[6] ♦️ذالک: آن.[7] ♦️وَ: در حالی که. [8] ♦️الدِّین: دين اسلام.[9] ♦️قُلّ : اندک، ضدّ عِزَّت.[10] ♦️فَ: پس.[11] ♦️أَمَّا:اما، ولی. [12] ♦️الآن : حالا ، اکنون.[13] ♦️وَ: در حالی که. ♦️قد: حرف تقریب وتحقیق است. ♦️اِتَّسَعَ: وسعت يافته است.[14] ♦️نِطاق: كمربند، حوزه، قلمرو، دامنه، حيطه. ♦️هُ: آن، او .[15] ♦️وَ : و.[16] ♦️ضَرَبَ: زد.17] ♦️بِ: به.[18] ♦️جِران: قسمت پایین گردن شتر است که هنگام استراحت آن را بر زمین می‌گذارد. ♦️ هِ: آن، او . ♦️فَ: پس.[19] ♦️امْرُؤ: مَرد، مقابل اِمْرَأََة: زن. ♦️وَ: و. ♦️ما: آن چیزی که.[20] ♦️اختارَ: اختیارکرد، برگزید.[21] پایان قسمت اول یوسف شیخ التماس دعا * ❇️ پانویس: این بخش جهت مطالعه علاقه مندان آشنا به ادبیات عرب است‌. 1- فعل امرحاضر است از باب تفعیل. مصدرش تغییر است. غَیَّرَ یُغَیِّرُ تغییر. 2- الواو المفردة: انتهى مجموعُ ما ذكر من أقسامها إلى أحد عشرَ: الأول: العاطفة، ومعناها مطلقُ الجمع، فتعطف الشئَ على مصاحبه نحو "فأنجيناه وأصحابَ السفينة". وعلى سابقِه نحو "ولقد أرسلنا نوحا وإبراهيمَ". وعلى لاحقِه نحو "كذلك يوحى إليك وإلى الذين من قبلك. مغنی اللبیب 3-لا تَشَبَّهُوا: فعل نهی است از باب تَفَعُّل. تَشَبَّه یَتَشَبَّهَ تَشَبُّه. 4- بِ: از حروف جرّ است 5- اليهودُ قومُ موسى، وهو اسم لاينصرف لِلعَلميَّة والتأنيث، لأنه يجري في كلامهم مَجرى القبيلةِ.[مجمع البحرین] 6- قال: فعل ماضی است. قالَ یَقُول قَولاً. 7- ذالک: اسم اشاره است جهت اشاره به دُور،حسّی یا معنوی. 8- وَ: حالیّه است. 9- دِين/ الجمع أَدْيان [د ی ن]: هر روشى كه با آن عبادت خداوند متعال شود، دين. در اینجا منظور از الدین، خصوص دین اسلام است. 10- قَلَّ قِلًّا و قُلًّا و قِلَّةً.. 11-الفاء المفردة حرف مهمل... وترد علی ثلاثة أوجه: أحدها: أن تکون عاطفة، وتفید ثلاثة أمور: أحدها: للترتیب،... الأمر الثانی: التعقیب، وهو فی کل شیء بحسبه... والأمر الثالث: السببیة، وذلک غالب فی العاطفة جملة أو صفة ؛ ... والثانی: من أوجه الفاء: أن تکون رابطة للجواب، ... الثالث: أن تکون زائدة دخولها فی الکلام کخروجها،...[مغنی اللبیب] 12- أَمَّا حرف شرط و تأكيد است. 13- الْآنَ: ظَرْفٌ لِلْوقْتِ الحَاضِرِ الذی أنتَ فیه و لَزِمَ دُخُولُ الألفِ و اللَّامِ و لیس ذلک للتَّعْرِیفِ لِأَنَّ التَّعْرِیفَ تَمْیِیزُ المُشْتَرِکَاتِ و لیسَ لِهَذَا مَا یَشْرَکُهُ فی مَعْنَاه قَالَ ابنُ السَّراجِ لیْسَ هو آنَ و آنَ حتی یَدْخُلَ علیه الأَلِفُ و اللَّامُ للتَّعْرِیفِ بل وُضِعَ مَعَ الْأَلِفِ و اللَّامِ لِلْوَقْتِ الحاضرِ مثلُ الثُّرَیَّا و الذی و نَحْوِ ذلک [المصباح المنیر.] 14- اِتَّسَعَ: فعل ماضی است. مصدرش اِتِّساع است از ریشه[و س ع]. 15- هُ: ضمیر متصل مجرور و مفرد مذکر غائب است. 16- وَ: حرف عطف و مفید جمع بین متعاطفین است. 17- ضَرَبَ: فعل ماضی است، مصدرش ضرب است"هموزن دست" ، بمعنای: زدن. 18ِ- بِ: حرف جر است. 19- فَ: حرف جزای شرط است. 20-ما: موصوله است بمعنای الذی واحتمال دارد نکره موصوفه باشد بمعنای شیئ. واحتمال دارد که حرف مصدری باشد. 21- اِختارَ: فعل ماضی است ازباب اِفتعال. مصدرش اِختیار است از ماده "خ ی ر". * ❇️ منابع -صحاح اللغه، جوهری. -المصباح المنیر، الفیومی. -مجمع البحرین، الطریحی. -مغنی اللبیب، ابن هشام الانصاری. -البهجه المرضیَّه، جلال الدین السیوطی -و...