هدایت شده از یادداشت‌ های میثم
​​● همه‌ی آدم‌ها یک حق اساسی دارند: این که در برابر (میل به) اقدام به خودکشی محافظت بشوند. بحث‌های روشنفکری و مجادلات حقوقی درباره‌ی مرگ خودخواسته (اُتانازی) گاهی موجب می‌شود که اهمیت پیشگیری از خودکشی را فراموش کنیم. آدم‌هایی که به خاطر مریضی دردناکِ بی‌درمان تصمیم آگاهانه و حساب‌شده می‌گیرند تا به زندگی خود پایان دهند درصد ناچیزی از موارد را شامل می‌شوند. اکثر آدم‌هایی که اقدام به خودکشی می‌کنند در چنین موقعیتی نیستند: آن‌ها مردان میانسالی هستند که از پایان یک رابطه‌ی عاطفی رنج می‌برند؛ دانشجویانی هستند که از فشار درس و مشق عاصی شده‌اند؛ نوجوانانی هستند که گرفتار قلدری آنلاین شده‌اند. حق آنها برای محافظت شدن از خودکشی باید به رسمیت شناخته شود. ● جاناتان هِرینگ، استاد حقوق دانشگاه آکسفورد، در کتابی که سال گذشته منتشر کرد، استدلال می‌کند که حق بشری همه‌ی آدم‌هاست که در برابر (میل به) اقدام به خودکشی محافظت شوند. او می‌گوید، این روزها همه بحث‌های روشنفکری و مجادلات حقوقی (در غرب) متمرکز شده‌اند روی این که آیا آدمی حق مردن دارد یا نه؟ اما سرنا را از سر گشادش می‌زنند. نقطه‌ی عزیمت اشتباه است؛ بحث باید از این‌جا آغاز شود که حق بدیهی و اولیه‌ی آدم‌ها این است که آدم‌ها از خودکشی محافظت شوند. اکثریت قاطع موارد خودکشی ناشی از تصمیمِ حساب‌شده، محتاطانه، آگاهانه و خودبنیادِ آدم‌ها نیست. اکثر خودکشی‌ها قرار نیست خطبه‌‌ای غرّاء درباره‌ی معنا و فلسفه‌ی زندگی ادا کنند. وحشت، شوکه شدن و غم عمیق تنها واکنش‌های مناسب ما به این موارد می‌تواند باشد و بس! ● یک پژوهش اخیرا نشان داده که ۷۳درصد خودکشی‌ها در همه‌ی کشورهای عضو اتحادیه اروپا می‌توانست پیشگیری شود. این یعنی ۴۰هزار آدم هر سال می‌توانستند و باید زنده می‌ماندند. ● هِرینگ انتقاد می‌کند از این که در بحث‌ها خودکشی اغلب به عنوان تصمیم فردی تلقی می‌شود. تفسیرهای اقدام به خودکشی ناظر به فرد هستند: وضعیت سلامت روانش، جنسیتش، وضعیت سلامت جسمانی‌اش و دشواری‌هایی که در مواجهه‌ با چالش‌های زندگی‌اش داشته است. این تمرکز روی فرد، مسئولیت اجتماعی را نادیده می‌گیرد. هرینگ تاکید می‌کند که این شیوه‌ی بحث رهزن است. اغلب خودکشی‌ها ناشی از تأمل آگاهانه‌ی فردی نیست، از سر یک میل و استیصال آنی است. آمار خودکشی شاهدی است بر اینکه دولت و جامعه وظیفه‌ی خود را انجام نداده‌اند. ● بحث درباره‌ی این که خودکشی ناشی از تأمل آگاهانه‌ی فردی است گمراه کننده است. کجای خودکشی ناشی از اختیار شخصی و فکر حساب‌شده‌ است وقتی آدم دسترسی به‌موقع و مناسب به خدمات سلامت روان ندارد، وقتی دولت‌ها و کمپانی‌های بزرگِ مالک شبکه‌های اجتماعی چاره‌ای برای قلدری و آزار آنلاین نمی‌اندیشند، وقتی با دردمندان، دلشکسته‌گان، آسیب‌پذیران و معلولان با شرافت رفتار نمی‌شود؟ هِرینگ می‌گوید: «حق محافظت‌شدن از اقدام به خودکشی باید به عنوان یکی از مسایل اصلی عدالت اجتماعی شناخته شود.» تمرکز روی جنبه‌ی پزشکی خودکشی موجب شده که این مسأله‌ای نیازمند دارو و درمانِ کلینیکی تلقی شود و نه مسأله‌ی نقضِ حقوق بشر که نیازمند مداخله‌ای در راستای برقراری عدالت اجتماعی است. ● هرینگ تاکید می‌کند که مخالف حق آن تعداد اندکی از انسان‌ها که کاملا آگاهانه و پس از تأمل فراوان تصمیم می‌گیرند، در راستای ارزش‌هایی که در زندگی‌ به آن‌ها پایبند بوده‌اند، به زندگی خویش پایان دهند نیست. اما طعنه می‌زند که وقتی آدم‌ها دسترسی راحت و سریع و ارزان به خدمات سلامت روان ندارند، وقتی سالمندان را رها می‌کنیم تا با تنهایی و خستگی سر کنند، وقتی با نیازمندان و آسیب پذیران با شرافت رفتار نمی‌شود، وقتی خشونت خانگی و جنسی نادیده گرفته می‌شود، وقتی با زندانی رفتار غیرانسانی می‌شود، وقتی با قلدری و آزار آنلاین برخورد نمی‌شود، وقتی ... خیلی «رو می‌خواهد» که حق‌های ادانشده‌ی زندگی و زنده‌ماندن را رها کنیم و تمام تمرکز بحث‌مان روی حق مردن باشد. @Daneshkadeh_org @Meysam97