هدایت شده از ف.ح
باران آتش بر سر بیمارها ریخت آتش فرود آمد، در و دیوارها ریخت بیمارها بی حرف و بی جان رفته در خواب گویا جهان در فتنه اینسان رفته در خواب این صحنه ها آیینه ی نامردمی هاست این انفجار کینه ی نامردمی هاست اینجا خباثت های صهیونی زیاد است عمر ستمگر عاقبت بر رنج و باد است بیدار شو هنگامه ی مردانگی هاست غزه ، نشان غیرت مردان دریاست ذکرحسین است این طنین افکنده در خاک یاریگر مظلوم شو، بر ضد سفاک بر ضد قوم وحشی جانی خونریز برخیز کاری کن ز جان و دل تو برخیز شعر: مهدی طهماسبی @tasvireshafagh