هدایت شده از ف.ح
💔پریشان و مضطر واقعی امام زمان(عج) است! 🔰أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ الله ۚ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ(نمل آیه۶۲) یا چه کسی است که درمانده را آن وقت که او را می خواند اجابت میکند و بلا و گرفتاری را بر طرف می سازد و شما مومنین را جانشینان خود در زمین، قرار می دهد؟ آيا با خداوند معبودى هست؟ بسیاراندک است آنچه که متذکر میشوید! 🌹امام صادق(ع) در تاویل آیه فوق میفرمایند: «نَزلتْ فِي الْقَائِم مِنْ آل مُحَمّدٍ(عَلَيْهم السَّلام)، هُوَ وَ الله الْمُضْطَرُّ إِذَا صَلَّى فِي الْمَقَامِ رَكْعَتَيْنِ، وَ دَعَا الله فَأَجَابَهُ،وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُهُ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ» (تفسير القمي ص۴۹۷) این آیه درباره قائم آل محمد(علیهم السلام) نازل شده است. بخداوند سوگند، مضطر و درمانده واقعی اوست، آن زمانی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارد و خداوند را میخواند، پس خداوند او را اجابت می کند و گرفتاری(غیبت) او را از بین میبرد و او را در زمین خلیفه قرار می دهد. 🔶همچنین در دعای ندبه میخوانیم: «أَيْنَ المُضْطَرُّ الَّذِي يُجابُ إِذا دَعاِ» کجاست آن مضطرِّی که، هر وقت دعا کند اجابت میشود. 🔸️آری، نمونه اعلی از مضطرّ واقعى، وجود مبارک امام زمان(عج) است و بدترين سوء «و يكشف السوء»، سلطه ى کفّار و ولایت طاغوت است كه در زمان آن حضرت برطرف مى شود و «يجعلكم خلفاء» حكومت صالحان در آن زمان است. 🔸البته باید گفت هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دليلى دارد، همچون: 👈الف: دعاى ما، طلبِ خير نبوده وما گمان مى كرديم خير است. (زيرا دعا يعنى طلبِ خير) 👈ب: نحوه ى درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است. 👈ج: در دعا اخلاص نداشته ايم، يعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده ايم، به ديگران نيز چشم اميد داشته ايم. 👈د: گاهى به جاى استجابتِ آنی آنچه مى خواهيم، خداوند اجابت آنرا برای زمانی مناسب ذخیره میکند و گاهى به جاى خواسته ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نيست، خداوند بلائى از ما دور مى نماید و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنيا، در نشئه های دیگر جبران مى كند كه همه اين مطالب در روايات آمده است. پس اجابت اظطراری امام زمان برای روزی که به مصلحت الهی باشد ذخیره شده و عاقبت این اجابت به منصه ظهور می‌رسد. 🔸اجابتِ مضطرّ، قضای حتمی خداوند است تا جایی که سنّت الهى را تغيير ندهد. مثلاً سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى بايد از دنيا بروند و همه ى انسان ها در لحظه ى احتضار مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، بايد قانون مرگ که در امتداد کمال انسانهاست را لغو كند. لذا اجابت مضطر در چارچوب مصلحت و سنت های الهی میباشد. 🔸ريشه ايمان به خداوند متعال، عقل و فطرت و شهود قلبی است، لكن مادّيون مى گويند: ريشه ايمان به خدا ترس است. يعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مى بيند، هنگام بروز حادثه اى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مى كند و به آن پناه مى برد. 🔸️مادّيون با اين محاسبه، ايمان را زاييده ى ترس مى دانند، امّا جواب آنان اين است كه توجّه به خدا به هنگام ترس است، نه آنكه اصل وجود خدا، مولود ترس باشد. مثلًا ما به هنگام ديدن سگ و احساس خطر، رو به سنگ مى‌رويم، امّا اين، بدان معنا نيست كه اصل سنگ به خاطر سگ به وجود آمده باشد. وجود قدرتى لايزال در هستى، امرى فطرى است كه به هنگام حوادثی که امید نجات از اسباب مادی نمیرود، مورد توجّه انسان واقع مى‌شود . چرا که در آن حوادثی که کاملا از غیر، انقطاع حاصل میشود درک آدمی به کانون غیبی فراتر از حس خیالی یا موهوماتی میباشد و انسان در آن لحظه این جنس از ایمان را از شوائب مادی و حسّی و خیالی منزّه میبیند لکن اگر امید نجاتی با وجود اسباب مادی برود این جنس از ایمان برای بسیاری از انسانها با شوائب شرک و وهم آمیخته میباشد(بدلیل جهل و اعمال بد که حجاب بین آنها و خداوند را رقم زده) 🔸علاوه بر آن‌ باید به دهریّون گفت که اگر سرچشمه ايمان ترس باشد، بايد هر كس ترسوتر است، مؤمن تر باشد. در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاع ترين افراد زمان خود بوده اند و بايد انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ايمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظه هايى كه ترس نداريم خدا را به دليل عقل و فطرت و شهود قلبی قبول داريم. در حقيقت ترس و اضطرار، پرده غفلت و حجاب های نفسانی را كنار مى زند و ما را متوجّه خدا مى كند. لذا منكران خدا هرگاه در هواپيما يا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط يا غرق شدن را بشنوند(فَإِذا رَكِبوا في الْفُلْك دَعوُا الله مُخلِصينَ لَهُ الدِّين) و يقين كنند كه هيچ قدرتى به فريادشان نمى رسد، از عمق جان به يك قدرت و نجاتبخش غیبی که مشهود قلبشان میشود و آن را منزّه از ادراک حسّی مبینند، اميد پیدا کرده و دل مى بندند كه آن محسوس غیبی، همان خداى متعال است.