هدایت شده از طوطی تر
رفته بودم یه ارایشگاهی ساعت ۹صبح یه خانومی که انگار بلاگر بود در ازای خدمات رایگان رنگ مو و پاکسازی پوست و… با بچه ی ۴سالش اومده بود اونجا کلیپ تبلیغاتی بسازن بچهه کاملا خواب بود آورده بودتش گذاشتش رو دوتا صندلی، وسط آهنگ و صدای سشوار و بوی رنگ به یه مرحله ای که رسید بچه رو به زور بیدار کردن لباس کریسمسی تنش کردن و موهاشو درست کردن داشت گریه می کرد واسه صبحونه بهش بستنی دادن آروم شه خلاصه اهنگ گذاشتن و سناریو این بود که مثلا مامانه داره موهاشو رنگ می کنه و بچه ی شیطونش هی در فضای امن ارایشگاه میاد می رقصه و حرفهای دلبرانه می زنه که بیچاره بچهه نمی تونست حتی تلفظشون کنه چند دقیقه فیلم گرفتن و بچهه رو با اون لباس ناراحت و مدل مو و اینا پیچوندن تو کاپشن و پتو گذاشتن رو صندلی بخوابه چندساعت بعدش بچهه بیدار شد و پا شد راه افتاد تو ارایشگاه هی همه دنبالش بودن که به چیزی دست نزنه ، تذکر پشت تذکر مامانه سفارش می کرد بهش نخندین وگرنه اینجا رو داغون می کنه همه در حالی که با هم داشتن می خندیدن با مامانه حرف می زدن با بچهه جدی جدی بودن و اجازه ی نزدیک شدن نمی دادن بچهه کاملا از این لباسهایی که تنش بود از اینکه هیچکی باهاش کاری نداره هر چند دقیقه گریش می گرفت که یه سری خوراکی آت و اشغال می کردن تو حلقش دیگه با هر بدبختی بود بچهه تا غروب سر کرد و دوباره فیلم رقص با موی آماده ی مادرشو گرفتن و رفتن … تقریبا هر روز زندگی این بچه یه همچین روزیه به دور از آرامش، بازی، بودن کنار هم سن و سالاش، خونه برطرف شدن نیازهاش نداشتن آموزش درست و رفتار درست همونطور که می گید اگه به بچه های تکدی گر کمک کنیم بهشون ظلم کردیم و به بیشتر شدنشون کمک کردیم دیدن بچه های بلاگر هم همین اثرو داره »آستاریه« 🗣 @tootiter