🔴کاشت بذر کینه در تئاتر، برداشت آن در کجا؟! 🔺«کابوس‌های شازده اجباری» یکی از نمایش‌های بخش مسابقه چهل‌ودومین جشنواره تئاتر فجر است که در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفت. 🔺موضوع نمایش در مذمت قدرت است و حاکمِ دیکتاتور و ظالم یک آبادی، دست‌مایه اجرا، که بازی‌ها و نور خوب آن در خدمت قصه در می‌آید. تعداد بازیگران و طراحی لباس آنان نیز نشانگر پرهزینه‌ بودن نمایش است. 🔺حاکم، خود را «فیروزخان؛ بزرگِ خاندان قجری تیمورخان سنگ تراش، یگانه نوه خونی محمودخان اسلام‌آبادی» معرفی می‌کند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، نام این فرد فرضی است و در رمان «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری که گفته شده این نمایش برداشت آزادی از آن است نیز وجود ندارد. 🔺فیروز خان؛ نوه محمود خان اسلام‌آبادی؛ همانند پدران و اجدادش، حاکمی ستمگر است که مردم و به‌ویژه زنان، حتی دختران و عروسان و بستگان او از ظلمش در امان نیستند. 🔺ظلمی که روایتش حدود یکی دو سال اخیر در کشور بیش از هر زمان دیگری بحث‌برانگیز است و درست یا غلط، مردمانی را با خود همراه می‌کند. این نوع روایت‌ها که غالبا با نمادپردازی همراه است، تداعی کننده ذهنیت ساخته شده برای مخاطبی‌ست که ذهن و روحش مملو از داده‌ها و تحلیل‌های مغرضانه و تحریف شده‌ی رسانه‌های دشمن بوده است! 🔺بنابراین گریزی نیست که بسیاری از مخاطبان، برعکس ناظران و مجوزدهندگان، این نمایش را با بُعد زمان و مکان ببینند و آن آبادی را به کشورشان تعمیم بدهند. همچنین نمیتوان از مخاطب انتظار داشت که این نمایش را نمادین..