هدایت شده از محمود احمدی افرمجانی
۱۶۱۹ - استقلال مکتبی‏ ما اگر مکتب خودمان را ارائه نکنیم، جذب مکتب‌های دیگر می‌شویم و انقلاب ما به نتیجه نمی‌رسد. ما اگر استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی را هم به دست بیاوریم ولی به استقلال مکتبی نرسیم، باز هم باخته‌‏ایم. ما باید نشان بدهیم جهان‏‌بینی اسلامی، نه با جهان‌‏بینی غربی می‌خواند نه با جهان‌‏بینی شرقی. این چه بیماری است که عده‌ای می‌خواهند حتی جهان‏‌بینی اسلامی را، به یکی از جهان‏‌بینی‏‌های غربی یا شرقی تطبیق بدهند. این چه بیماری است که به آیات قرآن که می‌رسند آن‌ها را به گونه‌ای تأویل و توجیه می‌کنند که با یکی از مکتب‌هایی که در غرب یا شرق وجود دارد بخواند. ما بخواهیم یا نخواهیم، بفهمیم یا نفهمیم، فکر ما برسد یا نرسد، در قرآن ده‌ها معجزه از پیغمبران آمده است و این از مفاخر قرآن است. اگر این مسائل نبود که اصلا دین، نیمی از رسالت خود را از دست داده بود. دین آمده است برای این که دید ما را وسیع کند (دید حسی که نیازی به آمدن پیغمبران ندارد)، دین آمده است برای این‌که ایمان به غیب را در ما ایجاد کند، دین آمده است که ارزش انسان را تا آنجا بالا ببرد که انسان بتواند از قوانین معنوی بر ضد قوانین مادی استفاده کند، یعنی کاری را انجام بدهد که با قوانین مادی جور در نمی‌آید، قوانین مافوق مادی بر قوانین مادی حکومت کند، که اسمش می‌شود معجزه. در قرآن چقدر معجزه آمده؟! مگر رودر بایستی داریم؟! عده‌ای تا می‌رسند به معجزات قرآن، شروع می‌کنند به تأویل و توجیه کردن، که اگر قرآن می‌گوید دریا برای موسی شکافت، مقصود این است که در آن وقت مثلا دریا جزر و مد داشته، حالت جزر دریا بوده و جزر هم طول کشیده، آن وقت موسی آمده از کف دریا رفته، وقتی که موسی رد شد دریا به حالت اوّل برگشت. اگر قرآن می‌گوید عصای موسی اژدها شد، مقصود چیز دیگراست، مقصود از عصای موسی مثلا سخن موسی، تبلیغ موسی و زبان موسی بود که مثل اژدها منطق آنها را بلعید. این معنایش انکار قرآن است، معنایش این است که ما استقلال در فکر نداریم و قرآن را پیشوا قرار نداده‌ایم که بگوییم آنچه قرآن می‌گوید، من روی آن تدبًر کنم ببینم چگونه است؛ بلکه از اول بنا را بر این گذاشته‌‏ایم که مکتب‌های دیگر را بپذیریم، برگرفته از کتاب آینده‌ی انقلاب اسلامی ایران اثر استاد شهید مرتضی مطهری صفحه ۱۶۷