✍️
پس از سیاستنویسی
در انتظار نسل چهارم اندیشکدههای ایرانی
👤 حمید عظیمی
✂️برش هایی از متن
🔹 جهان پیش از 7 اکتبر تمام شده است؛ دستکم جهانی که ما از مختصات فلات ایران ناظر آن هستیم دیگر نمی تواند مانند گذشته باشد. فردای هر بحران بزرگ لحظۀ زایش تغییرات بنیادین در نظم های سیاسی و گفتمانی است. اکوسیستمی که ما اندیشکده ها در آن زیست می کنیم نیز هرچند در برابر بحران های گذشته مقاومت نشان داده است، بعید است از پس این شوک آخر بربیاید.
🔹 موج سوم اندیشکدهها وارثانی محافظهکار و سویههایی تضعیفشده از نسل دوم کانونهای تفکر بودند. بدون تردید «ایتان» نمونه تمام عیار اندیشکدهای نسل دومی بود که الگوی موج بعدی گسترش این اکوسیستم گردید. تفاوت اساسی در میان نسل دوم و سوم اندیشکده ها به نقش سیاسی پررنگ نسل دوم و فقدان آن در نسل سوم باز می گشت. ایتان حاصل پیوندی میان تکنوکرات های معترض و جریان ایدئولوژیک عدالتخواهی در دهۀ هفتاد بود که به سرعت سیاسی شده و در قالب ائتلاف آبادگران و جنبش عدالتخواه، توانست پلکان نهادهای انتخابی را درنوردد و ارکان دولت را نیز به دست گیرد و آثار عمیقی را در اقتصاد سیاسی ایران به جای گذارد.
🔹 پس از یک دهه تجربۀ حضور در حاکمیت و یک دهه دیگر از تجربۀ تلاش برای بازگشت به آن، می توان با اطمینان گفت تجربه عدالتخواهی عملگرا هم در حاکمیت و هم در بازار و هم در جامعه پایگاه خود را از دست داده است. بخش عمدۀ بدنۀ این نیروها نیز هرچند به لحاظ ایدئولوژیک و ادراکی در نظم موجود استحاله نشده اند اما در عمل وابستگی به زیست کارمندی یا پیمانکاری برای بروکراسی توان آنها تخلیه کرده است. این موضوع ارتباطی به ذات عدالتخواهی ندارد؛ بلکه سرنوشت هر نیروی اجتماعی و هر طرح ایدئولوژیکی از تصرف در قدرت است، اگر به سرشت اجتماعی خود وفادار نماند. ما در نقطه ای میان تجربۀ حزب جمهوری و تجربۀ ایتان هستیم. صرف نظر اینکه چه فرمی می تواند از امتزاج این دو تجربه زائیده شود، یک موضوع روشن است: اینبار باید قدرت از درون بروکراسی به بیرون آن تخلیه شود.
🔗 متن کامل این یادداشت را در
اینجا مطالعه کنید.
©️
@mersadcss 🔷🔷🔷