مرد انگشت در دندان گرفت و دریغ وحسرت خورد و گفت باز از سومی بگو .
گنجشک گفت : تو آن دو سخن را فراموش کردی سومی را می خواهی چکار ؟
به تو گفتم برای گذشته اندوه مخور و محال را باور مکن . بدان که پرو بال و گوشت من ده مثقال نیست آن وقت چگونه در شکم من دو مروارید چهل
مثقال وجود دارد و اگر هم بود حالا که از دست تو رفته ، غم خورد چه فایده ؟
گنجشک این سخن را گفت و پرید و این مثال ( حکایت ) برای آن گفته می شود که چون طمع پدید آید، همه محالات باور کند .
راه علاج مرض خطرناک طمع ، توجه به حضرت حق و بیداری نسبت به قیامت کبری و چشم پوشی از نامحرم و دیده بستن از اموال وحقوق مردم و قناعت به داده حق و محصول کار خویش است .
ابن السماک رحمه الله علیه گوید : طمع رسنی است بر گردن و بندی است بر پای . رسن از گردن، خود بیرون کن تا بند از پای برخیزد .
چون به عنایت وکرامت او نظر داشته باشی و به داده جناب او قناعت ورزی از ذلت طمع رهائی یابی و به خیر دنیا و آخرت و عزت امروز و فردا رسی.
(منبع : عرفان اسلامی ( شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، حسین انصاریان، ج 10، سایت حاجی بابا)
#نشر مطالب هدیه به امام زمان (عج)
🌋
@doostibakhoda