*🔰شرح و تفسیر حکمت 78🔰* 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 ✴️اصولاً اگر ما قائل به جبر باشيم تمام مكتب هاى اخلاقى و توصيه هاى علماى اخلاق فرو مى ريزد، زيرا كسانى كه كار غير اخلاقى را به حكم جبر انجام مى دهند هرگز گوششان بدهكار توصيه زهاى علماى اخلاق يا برنامه هاى پيامبران الهى و دستورات كتب آسمانى نيست. 💠این سخن را با حديث پرمعنايى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از كتاب طرائف سيد بن طاوس نقل كرده پايان مى دهيم. 🔰او مى نويسد: حجاج بن يوسف نامه هايى به چهار نفر از علماى معروف آن زمان نوشت: حسن بصرى، عمرو بن عبيد، واصل بن عطا و عامر شعبى كه (بهترين) آنچه را درباره قضا و قدر به آنها رسيده است براى او بنويسند. 🔰حسن بصرى چنين نوشت: بهترين چيزى كه (در اين زمينه) به من رسيده سخنى است كه از امام امير مؤمنان على بن ابى طالب شنيده ام كه فرمود: آيا گمان مى كنى كسى كه تو را از كارى نهى كرده به آن تشويق نموده است در حالى كه آنچه تو را تشويق به كارهاى خلاف مى كند پائين وبالاى توست و خداوند از آن بيزار است». 🔰واصل بن عطا نيز نوشت: بهترين چيزى كه در قضا و قدر شنيده ام سخن امام امير مؤمنان على بن ابى طالب است كه فرمود: 🔸هرگاه گناه اجبارى باشد اگر كسى كه اجبار بر گناه شده قصاص شود مظلوم است». 🔰شعبى نيز براى او نوشت:«بهترين چيزى كه در قضا و قدر شنيده ام سخن امام امير مؤمنان على بن ابى طالب است: 🔶 «أَيَدُلُّكَ عَلَى الطَّرِيقِ وَيَأْخُذُ عَلَيْكَ الْمَضِيقَ; آيا خداوند راه را به تو نشان مى دهد ولى سر راه را بر تو مى گيرد». ✴️هرچيزى كه تو از خدا نسبت به آن طلب آمرزش مى كنى (بدان) آن كار از سوى توست و هرچيزى كه خدا را بر آن شكر مى گويى از ناحيه اوست». 💢هنگامى كه اين نامه هاى چهارگانه به حجاج رسيد و از مضمون آن آگاهى يافت گفت: «به يقين اينها را از چشمه صاف و زلالى گرفته اند». ✴️نکته! *💠آيا اختيار انسان با توحيد مخالف است؟* 🔹پاسخ اين سخن روشن است و آن اين است كه مختار بودن ما به اراده پروردگار است; يعني خداوند خواسته است كه ما مختار باشيم، 🔹بنابراين افعال ما از يك نظر افعال خداست، چون قدرت و اختيار را او به ما داده و از نظر ديگر افعال خود ما و مسئوليت آن متوجه ماست، زيرا ما با ميل و اختيار خود آن را انجام داده ايم، بنابراين اعتقاد به اختيار عين توحيد است❗️ ✴️مسئله «امربين الامرين» نيز ناظر به همين معناست نه چنان آزادى كه افعال ما هيچ ارتباطى با خدا نداشته باشد و نه جبرى كه مصونيت را از ما سلب كند. ✴️گاه براى روشن شدن اين مطلب به مثال زير متوسل مى شويم و مى گوييم: يك دستگاه قطار برقى كه روى ريل در حركت است راننده با اختيار خود آن را به پيش مى برد; ولى مسئول برق آن هرزمان مى تواند رابطه قطار را با برق قطع كند و قطار را از كار بيندازد، بنابراين راننده قطار از يك نظر مختار است و از يك نظر تحت فرمان. 💢قضا و قدر در آثار اسلامى ✴️قضا در اصل به معناى فرمان است ✴️و قدر به معنى اندازه گيرى است. 💢بنابراين قضا و قدر دو مفهوم دارد: اول اين است كه خداوند فرمانى صادر و بعد حد و حدود آن را تعيين كند; مثلاً بفرمايد نماز بر شما واجب است سپس آن را در هفده ركعت قرار دهد. اولى قضا و دومى قدر است. 💢همچنين آنچه در ذيل روايت بالاست كه در توحيد صدوق و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده كه وقتى مرد شامى سؤال كرد اگر من در كار خود مجبور نيستم پس منظور شما از قضا و قدر كه ما را به اينجا آورده چيست؟ 💠امام(عليه السلام)فرمود: همان فرمان حكم الهى است. سپس به عنوان شاهد اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: 💠پروردگارت فرمان داده كه جز او را نپرستى» قضا و قدر است. 🔰آنچه در روايتى آمده كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) روزى از كنار ديوارى مايل به خرابى مى گذشت، هنگامى كه نزديك آن رسيد به سرعت رد شد و كسى عرض كرد يا اميرالمؤمنين آيا از قضاى الهى فرار مى كنى 💠 امام(عليه السلام)فرمود: آرى. «اَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللّهِ إلى قَدَرِهِ; من از قضاى الهى به سوى قدر او فرار مى كنم» 🔹 اشاره به آن است كه افتادن چنين ديوارى قضاى تكوينى است; ولى افتادن روى انسانى مانند من نوعى قدر است من از قضاى الهى به سوى قدر الهی فرار کردم. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda