مردی درحال مرگ بود، وقتیکه متوجه مرگش شد فرشته را با جعبه ای در دست دید، فرشته: وقت رفتنه. مرد: به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتم. فرشته: متاسفم، ولی وقت رفتنه مرد: درجعبه ات چی دارید؟ فرشته: متعلقات تو را مرد: متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من؛ لباسهام، پولهایم و .... فرشته: آنها دیگر مال تو نیستند آنها متعلق به زمین هستند مرد: خاطراتم چی؟ فرشته: آنها متعلق به زمان هستند مرد: خانواده و دوستانم؟ فرشته: نه، آنها موقتی بودند مرد: زن و بچه هایم؟ فرشته: آنها متعلق به قلبت بود مرد: پس وسایل داخل جعبه حتما بدنم هستند؟ فرشته :نه؛ آن متعلق به گردوغبار هستند مرد: پس مطمئنا روحم است؟ فرشته: اشتباه می کنی، روح تو متعلق به خدا است مرد با اشک در چشمهایش و باترس زیاد جعبه در دست فرشته را گرفت و بازکرد؛ دید خالی است! مرد دل شکسته گفت: من هرگز چیزی نداشتم؟ فرشته : درسته، تومالک هیچ چیز نبودی! مرد: پس من چی داشتم؟ فرشته: لحظات زندگی مال تو بود ؛ هرلحظه که زندگی کردی مال تو بود. زندگی فقط لحظه ها هستند قدر لحظه ها را بدان و آنهارا به معنای واقعی زندگی کن! 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @dosti_khoda