صلی الله علیک یا جواد الائمه ای یک جهان‌ رهین عطا و سخای‌تان با من بگو غزل، چه بگویم برای‌تان وقتی که هر چه شعر و سخن گفته شد، نشد یک ذره از سخاوت بی‌انتهای‌تان ما که گدای لطف و سخاییم را کجا؟ وقعی نهند جای دگر جز سرای‌تان مظلومی‌ات به جان غزل شعله می‌زند قلبم شکست در گذر روضه‌های‌تان از خانه‌ات مگو که رسیده‌ست تا به عرش شب ناله‌های یا حسن مجتبای‌تان تا شعر من به روضه‌ی لب‌تشنگی رسید پر زد دلم دوباره سوی کربلای‌تان مانند جدتان لب‌تان خشک از عطش ای جان عاشقان همه یکسر فدای‌تان تا زنده‌ایم بر سر بامت کبوتریم سر در پریم و مویه‌کنان در عزای‌تان مشهد که می‌رویم دل مبتلای ماست در کاظمین، در حرم با صفای‌تان باب الجواد ،باب ورود مدام ماست هر یا رضای ما به لب است از رضای‌تان با حرز یا جواد که بر قلب بسته‌ایم همواره می‌تپد دلمان در هوای‌تان #احمد_رفیعی_وردنجانی #یا_جواد_الائمه_ادکنی 🕋 @doostibakhoda