بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹
اومده بود مرخصی بگیره، آقا مهدی یه نگاهی بهش کرد و گفت:
«میخوای بری ازدواج کنی؟»😍
گفت: «بله میخوام برم خواستگاری.»
– «خب بیا خواهر منو بگیر!»
– «جدی میگی آقا مهدی؟!»
– «آره، به خانواده ت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو!»
اون بنده خدا هم خوشحال دویده بود مخابرات تماس گرفته بود!📞
به خانواده ش گفته بود: «فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید!»
بچه های مخابرات مرده بودن از خنده!🤣
پرسیده بود: «چرا می خندید؟ خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من!»
گفته بودن: «بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه!»😂😂
خاطره ای از 🕊
#شهید 🌹مهدی زین الدین 🌹از کتاب ستاره ی دنباله دار🌹
𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪