🌺 حدیث جلسه ۶۶: «نجات از ايمان عاریتی، من مقصّرم» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 في الكافي [ابُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ] عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ قَالَ: «أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ: "اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ اَلْمُعَارِينَ وَ لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ"» [قَالَ: قُلْتُ: «أَمَّا اَلْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ اَلرَّجُلَ يُعَارُ اَلدِّينَ، ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ»؛ فَمَا مَعْنَى لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ؟ فَقَالَ: «كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اَللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ؛ فَإِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِم فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَللهِ مُقَصِّرُونَ إِلّا مَنْ عَصَمَهُ اَللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»] 🖊 شرح حدیث: 🍃 فرمودند: اين دعا و درخواست را از خداى متعال زياد بكن! 1⃣ اولاً: بگو! «اللهم لا تجعلني من المعارين!» پروردگارا مرا از كسانی كه ايمان آن‌ها عاريتی است قرار مده! 2⃣ «و لا تُخرِجني من التقصير»، من را از حدّ تقصير خارج نكن. 🌱 «قيل: امّا المعارون فقدعرفت»، شخصى به حضرت عرض كرد: اين‌كه فرموديد: «لاتجعلني من المعارين»، معناى معارون را فهميديم. 🌱 «انَّ الرجل يعار الدين ثمّ يخرج منه». معناى معارين اين است كه دين او عاريتی است، اصيل و ريشه دار نيست، عميق نيست، مثل سَرِبار ماشين بارى كه بار را از همه طرف ريسمان كشی می‌كنند، گاهى چمدانی را بالاى بار می‌گذارند، اين را مى‏گويند سَرِبار، در اولين دست انداز كه ماشين تكان خورد آن چمدان پايين مى‌افتد،‌ دين عاريتی این‌طوری است، وقتی مشكلى پيش بيايد، به گردنه‌ها، به دست اندازها كه انسان می‌رسد، دين او سرازير می‌شود، اين دين عاريتی است. 🌱 سپس می‌پرسد: «فما معنا لا تخرجني من التقصير؟» 🌱 حضرت می‌فرماید: «كلُّ عملٍ تريد به الله تعالی فكن فيه مقصّراً عند نفسك»، هر كارى كه براى خدا انجام می‌دهید، خود را در قبال پروردگار مقصر بدانيد، اعتقاد پيدا نكنيد كه حقّ عبادت را، حقّ اطاعات را به‌جا آورديد. 🌱 «فانّ الناس كلّهم في اعمالهم فيما بينهم و بين الله مقصّرون إلّا من عصمه الله (تعالى)». جز اهل عصمت، همه مردم در قبال پروردگار مقصّرند، قادر به شكر نعمت‌های الهى نيستند. 🍃 «فان تعدّوا نعمة الله لا تحصوها». كثرت نعم الهى به قدرى است كه از ميزان درک و ظرفيت فهم ما بيرون است، اگر انسان بخواهد شكر اين نعمت‌ها را بكند، همه عمر را هم كه مشغول باشد باز كم می‌آورد. 🍃 حضرت سيد الشهداء (سلام الله عليه) در دعای عرفه می‌فرماید: "اگر من يک نعمت از نعم تو را هم بخواهم شكر كنم تا آخر عمر نمی‌توانم"، يک نعمت را در نظر بگيريد، فقط سلامتى امروزتان را، نه فردا، و نه ديروز، همين را بخواهيد شكر كنيد نمى‌توانيد؛ چون اين شكری كه می‌كنيد خودش يک نعمت و توفيق الهى است، همه كس موفّق به شكر، ذكر و توجّه به خدا، نمی‌شوند، موفق شديد، اين شد نعمت خدا، حالا اين نعمت را شكر كنيد. اگر آن‌را شكر كرديد باز يک نعمت ديگر است، همين‌طور هلّم جرّاً تا آخر عمر، چه برسد به همه نعمت‌های الهی. 🛑 پس شكر نعم الهى ممكن نيست، اين، اقلّ تقصيری است كه انسان ممكن است كرده باشد. ❌حالا تقصير در رفتار، توجّه به غير خدا، طلب مطامع و حطام دنيا، تخلّف ها، زورگوئی ها، بد اخلاقى ها، كه ما خودمان توجّهى به آن‌ها نمی‌کنيم، چه بسا از ما سر زده است، پس ما هميشه مقصّريم، اين را فراموش نكنيم. تا اگر نمازی خوانديد، شبى را به احياء گذرانديد، توسّل و گريه خوبى داشتيد، فوراً خوشحال شويد، به اين عبادات مغرور نشويد، كه اغترار بِالله از مهالک عظیمى است. 📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۰۱؛ فیض کاشانی 📆 ۲۷ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۸ مکاسب محرّمه).