🌺 حدیث جلسه ۲: «نیاز به مردم، و بینیازی از مردم»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِيِّ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) يَقُولُ:
«لِيَجْتَمِعْ فِي قَلْبِكَ اَلاِفْتِقَارُ إِلَى اَلنَّاسِ، وَ اَلاِسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ؛
فَيَكُونَ اِفْتِقَارُكَ إِلَيْهِمْ فِي لِينِ كَلاَمِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ،
وَ يَكُونَ اِسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ.»
[عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ عَنْ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) يَقُولُ: ثُمَّ ذَكَرَ مِثْلَهُ.]
🖊 شرح حدیث:
🍃 روایات زیادی در باب «استغناء عن الناس یا عمّا فی أیدی الناس» هست که همهی اينها دلالت دارد بر این که مؤمن بایستی استغناء داشته باشد.
🌱 استغنا یعنی چه؟
این روایت که از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل شده است، حدود مسأله را روشن میکند، تا انسان در مفهوم این امر مهم دچار اشتباه نشود.
🍃 حضرت طبق این روایت میفرمایند:
در دلت این دو حالت باید با هم مجتمع شود:
🌱 یکی افتقار الی الناس، نیاز به مردم،
🌱 دیگری استغنا عن الناس، احساس بینیازی از مردم، مستغنیکردن خود از مردم.
1⃣ احتیاج مردم به آحاد ناس معلوم است.
چه کسی میتواند بدون کمک آحاد مردم زندگی بکند؟
خدای متعال میفرماید: "لِیتخذ بعضُهم بعضاً سُخریاً".
بعضی از آحاد مردم، بعض دیگر را به تسخیر خود میگیرند، مسخّر میکنند.
شما بیمار میشوید، طبیب را مسخّر میکنید، استخدام میکنید که برای شما کار کند، بیماری شما را علاج کند.
آن طبیب احتیاج به خانه پیدا میکند، افرادی از قبیل بنّا و مهندس و کارگر و عمله را استخدام میکند و تسخیر میکند که برایش خانه درست کنند.
کسی که احتیاج به دین دارد، به کارشناس دین مراجعه میکند.
🍃 نیاز مردم به یکدیگر، یک امر واقعی است که خدای متعال طبیعت انسان را اینطور قرار داده.
همه به هم محتاجیم، همه از یکدیگر باید استفاده کنیم.
پس احتیاج به مردم وجود دارد و زندگی بدون کمک آحاد مردم نخواهد گذشت.
2⃣ در عین حال، از آنها احساس بینیازی هم بکند؛
🌱 یعنی خودش را در مقابل مردم برای به دست آوردن چیزی که به آن نیاز دارد، ذلیل نکند.
ذلت را نخرد، خود را برده ی دیگران نکند، تحمیل دیگران را قبول نکند!
🍃 این دو باید در دل انسان جمع بشود،
آن وقت هر کدام از این دو حالت، یک مظهری در رفتار انسان پیدا میکند.
1⃣ فَيَكُونَ اِفْتِقَارُكَ إِلَيْهِمْ فِي لِينِ كَلاَمِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ
🍃 نیاز تو به مردم در این بروز و ظهور پیدا کند که با آنها با نرمی حرف بزنی، حسن بِشر داشته باشی، با روی خوش با آنها صحبت کنی.
این طور نباشد که انسان خود را بینیاز از مردم بداند، اخمش را در هم کند، به کسی اعتنا نکند، بگوید من به شماها احتیاجی ندارم.
🍃 میگفتند: یکی از بزرگان یک وقتی در دوران مبارزات میگفت من به شما احتیاجی ندارم.
شهید سیدمحمدرضا سعیدی در آن جلسه حاضر بود، به ایشان گفت: آقا! شما از پیغمبر بالاترید!
خدای متعال به پیغمبرش میگوید: "هو الذی أیّدک بنصره و بالمؤمنین".
شما چطور میگویید من به شماها احتیاجی ندارم؟! انسانها به هم احتیاج دارند.
این احساس احتیاج، بروزش در تو این باشد که زبانت نرم باشد، روی خوش با مردم داشته باشی، اخم نکنی، بیاعتنایی نکنی، تکبر نکنی!
اینطور نباشد که بگویی من به شماها احتیاجی ندارم.
2⃣ وَ يَكُونَ اِسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ
🍃 امّا استغناء تو از آنها، مظهرش و بروزش در کجاست؟
عِرض خود را، آبروی خود را پاکیزه نگهداری، آبرویت را پیش مردم نریزی.
آبروی مؤمن مثل جان او اهمیت و ارزش دارد.
مگر میشود آبروی کسی را ریخت؟!
خود انسان هم حق ندارد آبروی خودش را بریزد.
🍃 و بقاء عزّک، عزّت خودت را حفظ کن!
عزّت مؤمن جزو اشعۀ عزت الله تعالی است، و نباید انسان این عزت را از بین ببرد.
عزت خودش را باید حفظ کند.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۴۰؛ فیض کاشانی
📆 ۲۷ آبان ۱۳۸۷ (جلسه ۲۴۷ مکاسب محرّمه).