🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۵۲: «رسالة حقوق: حقّ مستنصِح (نصیحت‌خواه) و حقّ ناصح (نصیحت کننده)» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 في الفقیه [رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ اَلْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ] عَنْ سَيِّدِ اَلْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:... «وَ حَقُّ اَلْمُسْتَنْصِحِ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَيْهِ اَلنَّصِيحَةَ، وَ لْيَكُنْ مَذْهَبُكَ اَلرَّحْمَةَ لَهُ وَ اَلرِّفْقَ بِهِ؛ وَ حَقُّ اَلنَّاصِحِ أَنْ تُلِينَ لَهُ جَنَاحَكَ، وَ تُصْغِيَ إِلَيْهِ بِسَمْعِكَ؛ فَإِنْ أَتَى بِالصَّوَابِ حَمِدْتَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ إِنْ لَمْ يُوَافِقْ رَحِمْتَهُ وَ لَمْ تَتَّهِمْهُ، وَ عَلِمْتَ أَنَّهُ أَخْطَأَ وَ لَمْ تُؤَاخِذْهُ بِذَلِكَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُسْتَحِقّاً لِلتُّهَمَةِ، فَلاَ تَعْبَأَ بِشَيْءٍ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى حَالٍ، وَ «لاٰ قُوَّةَ إِلَّا بِاللّٰهِ»» 🖊 شرح حدیث: 🌱 نُصح و نصیحت یعنی خیرخواهی. سخنی از سرِ خیرخواهی به کسی گفته بشود، این نصیحت است. 🍃 فرق بین مستشیر و مستنصِح این است که: مستشیر در یک امر خاصّی از انسان طلب مشورت می‌کند، ولی مستَنصِح، طالب یک سخن خیرخواهانه است. ◀️ حقّ مستَنصِح 1⃣ حقّ او این است که نصیحت را به او ادا کنی. 2⃣ واقعاً خیرخواهانه با او برخورد کنی. بنای بر این داشته باشی که نسبت به او با رحمت و رفق رفتار بکنی. ◀️ نقطه‌ی مقابل، آن نصیحت‌کننده است که او هم بر نصیحت‌خواه حقّی دارد. حقّ او این است که: 1⃣ با او با نرمش، با حالت قبول رفتار بکنی! 🌱 لین جَناح کنایه از این معناست؛ یعنی در مقابل او جبهه نگیرید! به قول معروف گارد نگیرید! با ملایمت، با حالت پذیرش با او برخورد کنید! 2⃣ گوش بدهید، درست به او دل بدهید! 3⃣ اگر حرفی که او به عنوان نصیحت می‌زند، مورد نظر شما نیست، این خیرخواهیِ او را، نظر او را قبول ندارید، این‌جا هم با حالت ترحّم با او رفتار بکنید! او را متّهم نکنید به این‌که از روی غرض‌ورزی حرفی می‌زند که بر طبق نظر شما نیست، بدانید که او اشتباه می‌کند. به نظر شما حرفِ او اشتباه است، او را مؤاخذه نکنید که چرا حرفی بر خلاف میل و نظر من در مقام نصیحت به من گفتی؟! 🍂 مگر کسی است که یا فاسق است، یا منحرف است، یا ضالّ است، مستحِقّ تهمت است که انسان به حرفش گوش نمی‌کند. 📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۹۷؛ فیض کاشانی 📆 یکشنبه، ۲۹ آبان ۱۳۹۰ (جلسه ۴۴۵ مکاسب محرّمه)