دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۷۳ #نویسنده مریم.ر بعد از تموم شدن این شب خوب کنار خانوا
۷۴ مریم.ر اومدیم به طرف ماشین ؛ یدفه دیدم محمد اومد و در ماشینو برام باز کرد _محمد☺️ _از این به بعد بیشتر باید مواظب خودت باشی _هرچی شما بگی _میگم مریم بریم به خانواده هامون خبر بدیم _خانوادهامون... _آره یکم رفتم توی فکر ؛ خانواده محمد که حتما خوشحال میشه اما خانواده من چی؟😔شاید اوناهم خوشحال بشن😊ودیگه قهروناراحتی را بزارن کنار ؛ یا شایدم خوشحال نشن😢 _محمد جان یکم زود نیست؟ _نه . چه فرقی داره _باش هرجور خودت صلاح میدونی وقتی رسیدیم خونه محمد دوباره اومد در ماشینو برام باز کرد☺️ _محمد عزیزم نمیخواد محمد زنگ پایینو زد و به مادرش گفت مادر داری نوه دار میشی😃 _چی؟😳 الهی شکر چه خبرخوبی _چی شده پسرم؟ _بابا داری نوه دار میشی😃 _جدی؟به سلامتی پدر و مادر محمد منو بغل کردن و بوسیدن _مریم جون تو چه مادر قشنگی میشی _ممنون مامان جون☺️ _عه پس من چی مادر😕 _شما هم یه پدر خیلی خوشتیپی پدر محمد گفت _بله درست مثل باباش چهارتاییمون خندیدیم و اومدیم بالا _مریم پله ها را آروم بیا بالا _چشم _مواظب باش _محمد جان اینقدر حساس نشو عزیزم _نمیشه چون تو مواظب خودت نیسی _ای بابا😐 وقتی که اومدیم خونه ؛ دلم میخواست همین الان به مادرم بگم که اونم داره نوه دار میشه اما خیلی میترسیدم😔 _مریم _جانم _بنظرت بچمون دختره یا پسر😍 _نمیدونم آخه حالا خیلی زوده ؛ تو چهارماهگی مشخص میشه😊 _دلم میخواد اگه دختره شکل تو بشه😍 _اگه پسرم شد شکل تو بشه😊 _تا چهارماه دیگه طاقت ندارم من که😬 _پسر دوست داری یا دختر؟🙂 _فرقی نداره ؛ اول از خدا میخوام سالم باشه _راستی یچیزی را از همین الان باید بگم _بفرمایید😊 _یدونه کم . یکی دیگم میخوام😒 _محمد😐 _همین که گفتم _حالا بزار این بیاد _نه من سرحرفم هستم یدونه بچه کمه _خب باشه ؛ هرچی آقامون بگه😕 _آهان حالا شد😍 _پس کاش خدا یه دختر و یه پسربهمون بده😌 البته اول سالم باشه _خیلیم عالی میشه😋 _عزیزم فردا باید بری سرکار _خوابم نمیاد خواب از سرم پرید . انگار توی رویاهستم ‌. اینکه تو کنارمی بچمون توی راهه اینا همش مثل رویا میمونه . ازدواج با تو بزرگترین آرزوی من از خدا بود _خیلی دوست دارم محمد _مابیشتر عزیـــ👑ــزتر از آنۍ ڪھ بھ دل بنشینۍ!😄 ٺُ بھ جانم❣ نشسٺھ‌اے ! بھ جاے همھ آرزوهایم... ادامه دارد 😍| @dosteshahideman