هیچکدوم فکرش رو هم نمی‌کردند؛ شاید بو برده بودند اما واقعاً فکر نمی‌کردند این روزها روزهای آخر محمودرضاست . نه سهیل کریمی که در طول چند ماه مستند سازی در سوریه در کنارش بود، نه برادر محمودرضا که چند شب قبلش چیزهایی از برادر شنیده بود ، نه رفقایش که حال و هوای متفاوتش را در روزهای آخر دیده بودند . هیچکدام باور نکردند تا اینکه تلفن زنگ زد و بی‌مقدمه به سهیل کریمی گفتند :محمودرضا شهید شده😔 ، تا اینکه برادرش دید حالا راستی راستی باید به دفن محمودرضا در تهران یا تبریز فکر کننه 😢وشایدم تا اینکه تابوتش پیش روی رفقا و همرزماش قرار گرفت . اما احتمالا یک نفر هست که برای اینکه نبودش رو باور کنه باید چند سال دیگه بگذره... کوثر…! @dosteshahideman