#تجربه_من ۲۶۲
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
یادمه در شب خواستگاری، در سن ۲۰ سالگی، یکی از سوالات مهمم تعداد فرزند بود که با همسرم تو این مورد تفاهم کاااامل داشتیم😅😂 یعنی جفتمون می گفتیم حداقل ۵-۶ تا... دعا کنید که خدا این لطف رو درحقمون بکنه و ما لایق این نعمت باشیم.
همسرم که کلا سه تا سوال نوشته بود و ازم پرسید که آخری در مورد همین مسئله بود.(البته من سوالای زیادی نوشته بودم و پرسیدم و ایشون هم نظر منو در مورد همون سوالات می پرسید)
من و همسرم دانشجو بودیم من سال دوم و ایشون سال سوم، خلاصه بعد از دو جلسه صحبت و خواستگاری، مراسم بله برون و نامزدی برگزار شد و صیغه ی محرمیت خونده شد چون دوسه روز به محرم مونده بود، آمادگی برگزاری مراسم عقد نداشتیم و مهمونامونو نمیشد دعوت کنیم تو این زمان کوتاه... بعد از محرم و صفر مراسم عقدمون بود.
خلاصه بعد از اینکه دانشگاهمون تموم شد، دوماه قبل عروسی، آقایی😍 رفت دوره آموزشی سربازی رو گذروند و یه هفته قبل عروسی آموزشیش تموم شده بود. وقتی اومده بود که دوره تکمیلی سربازی شو بره مسئولشون بهش گیر داده بود که باید موهاتو خیییلیییی کوتاه کنی. هرچی بهش گفت بابا من هفته دیگه عروسیمه قبول نکرد که نکرد. هیچی دیگه آقا دوماد تقریبا کچل بود تو عروسیش😂
الحمدلله طبقه پایین پدرشوهرم خالی شد و ما ساکن شدیم و اول زندگی مشکل مسکن نداشتیم و خیلی بهمون کمک کردن. ان شاءالله خدا عاقبت بخیرشون کنه.😍😘
بخاطر علاقه زیادمون به بچه اصلا جلوگیری نداشتیم. ولی تا دوسه ماه چشم انتظار بودم و ناراحت از اینکه چرا بچه دار نمیشم و بعضی وقتا گریه هم میکردم که خدا خیرش بده شوهرم آرومم میکرد.
تازه داشتم به این زندگی دونفری عادت میکردم و میگفتم دونفری هم خوبه ها😆 که خدا محبتش رو در حق خونواده کوچیکمون به درجه اعلی رسوند و فرشته کوچولوم رو بهمون هدیه داد.😍
برای غربالگری با همسرم صحبت کرده بودم و نظر جفتمون این بود که ما که به هیچ وجه قصد سقط نداریم، پس انجام نمیدیم. چون به نظرمون جز هزینه و استرس فایده ای نداشت. مثلا من غربالگری اولی رو نرفتم و فقط آنومالی رو رفتم. دوست داشتم بدونم مامان کاکل زری میشم یا نازپری😉(البته دکترم میگفت غربالگری اولی رو نمیری آنومالی رو حتما برو و منم گفتم چشم😊)
تو کلاس های آمادگی زایمان هم یه جلسه با باباها بودیم. ماما ازمون پرسید کیا انجام دادن این غربالگری ها رو و کیا انجام ندادن؟ ما گفتیم انجام ندادیم به همون دلایلی که بالا گفتم. آفرین گفت بهمون و معتقد بود اینا خیلی هم خوب نیستن...
از پا قدم این کوچولو بگم براتون... انقدر پر برکت بود که یه قانونی مجددا تصویب شد برای پدران، که یه مقدار از سربازی رو میبخشیدن و بخاطر تولد دخترمم سه ماه کم میشد که وقتی به دنیا اومد باباش سربازیش تموم شد و یک ماه بعد برای طرحش رفت بیمارستان و مشغول شغل شریف پرستاری شد.
خلاصه مهربونیای خدا و عمل به وعده اش رو دوتاییمون و حتی خانواده هامون به چشم دیدیم و هرچقدر بابت این نعمت شکرگزار باشیم کمه. الحمدلله رب العالمین
الان که براتون مینویسم دخترم یه سال و ۲۴ روزشه. خیلی دوست دارم زود بچه بعدی رو بیارم ولی میگم این کوچولو گناه داره. حقشه تا دوسالگی شیرشو بخوره و از محبت و توجه صددرصد جفتمون بهره مند بشه.
یه وقتایی فکر میکنم میگم کاش زودتر ازدواج میکردم تا قبل از اینکه سنم خیلی بالا بره بچه های زیاد داشته باشم ولی بعدش به خودم میگم خدا اینجوری برات خواسته. کاش و چرا و این چیزا نیار و راضی باش به رضای خودش.
الحمدلله علی کل نعمه...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1