🖤 صَلَّ اللهُ عُلَیکَ یَا اَبَاعَبدِالله 🖤
⚫ در کربلا چه گذشت؟ ⚫ ( ۸ )
🌹🌹أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ.
به کسانیکه جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازهء جهاد داده شده است. چرا که مورد ستم قرار گرفته اند. و به یقین خدا بر یارى آنها تواناست. ۳۸ حج.
👈 ادامهء شرح واقعهء عاشورا.
🕌 امام بهمراه کاروان خود در روز دوم محرم الحرام به سرزمین نینوا رسید.
بدستور ابن زیاد، کاروان امام را در صحرای کربلا متوقف کردند، و در روز سوم محرم بدستور ابن زیاد، سپاهی متشکل از چهارهزار نفر مرد جنگی تا دندان مسلح به فرماندهی عمربن سعد ابی وقاص، در مقابل خیمه های امام خیمه زدند (امان از قلب کودکان که زود می ریزد).
پس از آن ابن زیاد که طی روزها نتوانست از امام بیعت بگیرد، برای اینکه به آنها سخت بگیرد، در روز هفتم محرم آب را بروی امام بست. تا آن لحظه سپاه عمر به سی هزار نفر رسیده بود. بسیاری از آنها همانهایی بودند که به امام دعوتنامه داده بودند (امان از اینهمه انحراف و تغییر مسیر).
روز هفتم و هشتم و نهم گذشت. شب عاشورا شد. ابن زیاد آخرین نامه را به عمر سعد نوشت.
⚫️ متن نامه:
اگر حسین و اصحابش به من تسلیم شدند، آنها را بدون جنگ بفرست و اگر سر باز زدند، به آنها یورش بر تا همه را بکشی و پاره پاره کنی که مستحق آنند و وقتی حسین کشته شد، اسب بر سینه و پشتش بتاز که مستحق آنست زیرا ناسپاس و ستمکار است. گرچه پس از مرگ، اینکار زیانی به او ندارد ولی من با خود گفتم که اگر کشتمش چنان کنم. اگر نپیذیری، از لشکر، کنار شو و کار را به شمر بسپار( اما بنا به آنچه آقا امام زمان در ناحیهء مقدسه فرموده است، حضرت اباعبدالله هنوز زنده بود که اسبها را بر بدن پاک و مطهرش تاختند. یاالله ) .
🖤 پس از آن، عمر، پیغام جنگ را به امام فرستاد. و به درخواست امام، ایشان را تا فردا مهلت داد......
👈 اصولا چرا اباعبدالله راضی شدند همراهانشان که بیشتر آنها زنان و فرزندان خانوادهء ایشان بودند، اینهمه مورد ظلم و جنایت قرار بگیرند؟
مگر چه پیام مهمی باید به جهان مخابره میشد؟
مگر چه چیزی در خطر بود که از به خطر افتادن خاندان نبوت اهمیت بیشتری داشت؟
💚 👈 و آن دین ناب محمدی بود.
⚫ دین، بیشترین مراقبان خود را از دست داده بود، و دچار انحراف شده بود، و حالا بخاطر ولنگاری اخلاقی یزید، به سرعت وارونه شد و مردم بخاطر فاصله گرفتن از قرآن و اهل بیت، براحتی به این وارونگی تن دادند.
⚫ کمتر کسی به قرآن عمل میکرد، سنت به فراموشی سپرده شده بود، اشرافی گری و دنیاپرستی و شرابخوارگی و رباخواری رواج پیدا کرده بود، فریضهء نماز کمرنگ و بدعتها گذاشته شده بود، فساد اخلاقی و بی حجابی قبحی نداشت، و مردم، حق را از باطل تشخیص نمی دادند، یا اگر تشخیص میدادند به سمت باطل گرایش داشتند، بیت المال غارت میشد، حق مظلوم داده نمیشد و ظالم، ارزشمند بود و معروف را منکر معرفی می کردند و، منکر را معروف!!
⚫ حقایق، وارونه و اسلام به خطر افتاده بود.
👈 او حتی نوزاد خود را روی دست گرفت وبرای او از دشمن طلب آب نمود؟ او که دشمن را بخوبی می شناخت و میدانست که طفل او راخواهند کشت!
ایشان برای اینکه ظلم دشمن و خباثت او را به مردم زمان خود و نسلهای آینده از جمله نسل حاضر، نشان دهد، و در واقع دشمن دین را که در همهء زمانها خصوصیات مشترکی با هم دارند، به مردم بشناساند، کودکش را در مقابل تیر دشمن قرارداد ( صهیونیست، آمریکا، اروپا، داعش..... )
🖤🖤 او ایستاد و یک به یک کشته شدن یارانش رانگریست سپس نوبت رسید به بنی هاشم، اول سبط اکبرش، سپس برادرها، برادرزاده ها، خواهرزاده ها، عموزاده ها، سپس سردار و علمدارش، سپس نوبت به سبط اصغرش رسید، سپس مصیبت عظمای شهادت خودش، سپس اسارت خانواده اش. او ایستاد و انقلابی عظیم خلق کرد و به ما یاد داد که در مقابل دشمن، نمیشود اعتدال داشت.
کسیکه یکبار تو را بزند و پشیمان نشود و جبران نکند، مطمئن باش دوباره هم تو را خواهد زد.