هدایت شده از کانال حسین دارابی
فرض کنید پدری یه پسر داره که عاشق یه دختری شده و اصرار داره به ازدواج باهاش. پدر که عاقل و دنیادیده‌اس به پسرش میگه شما دوتا بدرد هم نمیخورین، نصیحتش میکنه، مشورت میده بهش که این خانواده سابقه خوبی ندارن، آدم‌های متعهدی نیستن من تحقیق کردم کلاه‌بردارن، بدبخت میشی. من موافق این ازدواج نیستم پسر هم پاش رو تو یه کفش میکنه که الا و بلا من اینو میخوام، یا این یا هیچکس. دختره گفته پای من میمونه، باهاش خوشبخت میشم. خلاصه وقتی پدر می‌بینه پسرش مرغش یه پا داره و هرچی میگه اثری نداره، مجبوره انعطاف بخرج بده و علیرغم میل باطنی‌اش اجازه بده و حتی دعاش میکنه مشکلی در آینده پیش نیاد. نهایتا چند تا خط قرمز میذاره که پسرم پس اقلا حواست باشه مهریه رو زیاد نبندی... بعدش میره براش خواستگاری تو خواستگاری چیکار میکنه؟ جلوی دیگران از خوبی‌های بچه‌اش میگه یا از بدی‌هاش؟ قطعا از خوبی‌هاش میگه. چون پدرشه، درمقابل دیگران حتی اگه پسر نافرمان هم باشه ازش حمایت میکنه. میگه پسرم کاریه، چشم پاکه و ... ✅ داستان مذاکرات همین بود ایران(مسوولین) پسر بود و رهبری پدر و آمریکا اون دختره هرچی آقا گفتن آمریکا بدعهده و خوشبین نیستم به این مذاکرات گوش نکردن گفتن ما زبان دنیا رو بلدیم، این دفعه فرق میکنه. این آمریکا اون آمریکای قدیم نیست. حرفش حرفه، امضاش تضمینه. ❓بعضیا میگن چرا پس آقا از تیم مذاکره‌کننده تعریف کرد و گفت اینها شجاع، غیور و متدین هستن؟ 👈دقیقا مثل داستان خواستگاری. آقا در مقابل آمریکا قطعا از تیم جمهوری اسلامی حمایت و تعریف میکنن. قطعا وسط مذاکرات آقا نمیان از تیم جمهوری اسلامی که نماینده نظام هستن انتقاد کنن. تو فضای بین المللی رئیس جمهور و وزیر خارجه نماینده نظامن. اگرم نقدی هست در داخل باید انجام بدیم. اختلاف اختلاف خانوادگیه پس اجازه آقا برای مذاکره (چه برجام و چه این مذاکرات) به معنی موافقت و رضایت نبوده و هشدارها هم قبلا داده شده. آقا انعطاف بخرج دادن و با گذاشتن خطوط قرمزی برای مذاکرات اجازه دادن. | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0