دولت مدعی اصلاحات در سیاست خارجی نیز بسیار ضعیف عمل کرد. این دولت به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار- سالهای ۸۲ تا ۸۴- توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریباً هیچ دستاوردی عاید ایران نشد. دولت مدعی اصلاحات با اعتماد به آمریکا و اروپا، صنعت هستهای ایران را به حالت تعلیق درآورد ولیکن این قبیل اقدامات هیچگاه به لغو تحریمها منتهی نشد.
نسخهپیچی یا پاسخگویی؟
واقعیت آن است که کسانی که امروز در کسوت منتقد ظاهر شدهاند و نسخه توسعه و اصلاح میپیچند، خود بانیان وضع موجود و دهه سوخته اقتصادی کشوراند. این افراد نه تنها اختیار و مسئولیت مدیریت کشور را در دست داشتند، بلکه فرصتهای متعددی برای اصلاح ساختارها و بهبود شاخصهای اقتصادی در اختیار داشتند، اما کارنامه قابل دفاعی از خود برجای نگذاشتند. دهه ۹۰، دهه فرصتسوزی، ضعف در حکمرانی اقتصادی و نگاه کوتاهمدت به جای اصلاحات ساختاری بود. حالا کسانی که آن دوران را تجربه کرده و مسئولیت مستقیم داشتند، نباید خود را از پاسخگویی مبرا کنند و به جای آن نسخههای توسعه و اصلاح برای آینده کشور ارائه دهند. واقعیت این است که کشور امروز برای عبور از بحرانها نیازمند مدیرانی است که از تجربههای تلخ گذشته درس گرفته باشند و مسئولیت عملکرد خود را بپذیرند، نه آنکه دوباره همان تیمها در مقام نسخهپیچی ظاهر شوند!
مراسم رونمایی از کتاب جهانگیری، صرفا فرصتی بود تا یادآوری شود که کارنامه ضعیف دولتهای مدعی اصلاحات و اعتدال، فرصتهای از دست رفته دهه ۹۰ و ناکامیهای دوران اصلاحات نباید فراموش شود و مسئولان و فعالانی که امروز برای توسعه نسخه میپیچند، خود متهمان اصلی عقبماندگی و ناکامیهای اقتصادی کشور هستند!