‌‌﷽ 🪔 📌"عبـودیتـــــــ و عبـادتــــــــ" 🌻رندى می‌خواست مرا نقد بزند و بشناسد، امّا آن‏قدر ناشيانه كه من هم فهميده بودم و خودش هم فهميده بود كه من فهميده‏‌ام، ولى به روى خود نمی‌آورد و با غرور می‌گفت: كه من با خيلی‌ها گفت‏‌وگو كرده‏‌ام و از خيلی‌ها پرسيده‏‌ام كه براى رسيدن به كمال از چه راهى بايد رفت. 🌻بعضی‌ها مرا به رياضت دعوت كرده‏‌اند و به تمركز و خلوت دستور داده‏‌اند. بعضى به عبادت و ذكر و نماز و مستحبات، بعضى به خدمت به خلق و محبت و ايثار، بعضی‌ها به جهاد و شهادت. تو چه می‌گويى؟ تو كدام راه را انتخاب می‌كنى؟ 🌻اين پيدا بود كه من هر كدام از اينها را انتخاب می‌كردم، او به مقصود رسيده بود و من را در جوالى كرده بود و به چوب بسته بود. 🌻من خنديدم و نگاهش كردم. بى‌تاب بود و تحمل نگاه را نداشت. مثل بچه‏‌ها اصرار می‌كرد كه بگو عبادت يا ... گفتم: هيچ كدام. نه عبادت، نه رياضت، نه خدمت و نه شهادت ... 🌻تعجب كرد و ديد كه شكار از دستش پريد. او خيال می‌كرد كه راه‏ها را بسته و مرا به تور انداخته و از زبان خودم، شناسايی‌ام كرده است. او حساب می‌كرد كه اگر جوابش را ندهم، باز جوابش را گرفته است، امّا حساب اين يكى را نكرده و جا خورد. 🌻گفتم: نه شهادت، نه رياضت، نه خدمت و نه عبادت، بل عبوديت، بل‏ اطاعت. از تو تنها عمل نمی‌خواهند. عمل، اسكناس است كه ارزش ندارد. ارزش آن وابسته به پشتوانه‏‌ى آن است. 🌻مهم عبادت نيست، مهم عبوديت است. ببين اين نماز، اين ذكر، اين رياضت و اين خدمت و يا اين شهادت و جهاد، امرى و تكليفى به آن رسيده است. پس تمامى اينها ارزش دارد و پذيرفته است و يا امرى به آنها نرسيده است. پس تمامى‏شان بر باد است. 🌻صراط مستقيم، راه نزديك، راه ميان بر، همين عبوديت و اطاعت است، نه عبادت، نه رياضت، نه خدمت به خلق و نه شهادت. 🌻شهادتى كه از امر او الهام نگيرد و خدمتى كه از او مايه نگيرد و رياضتى كه از او نباشد و عبادتى كه نشان او را نداشته باشد، بر باد است. «كُلُّ امْرٍ ذى‏ بالٍ لَمْ يُبْدأ بِبِسْم اللَّهِ فَهُوَ ابْتَر». آنچه نشان او را بر خود ندارد، دم بريده است، ناقص است، بی‌ارزش است. 🔸️آنچه از او نشان گرفت، معنى دارد، حتى اگر جمع كردن پشكل‏‌ها و پاك كردن بينى يتيمى باشد. ✍ استاد "علی صفایی حائری" 📚 صراط، ۱۴۵ ┄┅═✧♡💠♡✧═┅┄ || عضو شوید👇 @dr_mohsen_ahmadi