ادامه 👆👆👆👆
🔵آقای دکتر آیا میتوان پذیرش ولایت عهدی را زمینه ساز حیات مکتب سیاسی شیعی در بستر تمدن رضوی دانست؟
🔶بله، در واقع خاستگاه تمدن اسلامی شیعی، وحی و از جمله اهداف آن پذیرش ولایت انسان کامل به غایت تحقق و دستیابی به حیات طیّبه است و این مهم محقق نمی شود مگر در بستر حاکمیت سیاسی اسلام، گویی در نظام معرفتی شیعی، پیوندی ناگسستنی میان مکتب فکری و ساختار سیاسی وجود دارد، تمدن رضوی نمود عینی این وابستگی است. بی تردید انحراف از امامت در تاریخ اسلام به سوی خلافت سپس سلطنت زمینه ساز گسست میان رهبری فکری و سیاسی بوده است، اما اصلاحات سیاسی امام رضا علیه السلام با توجه به خلاء مشروعیت در حکومت مامون عباسی منجر به پیوند دوبارة فکر و سیاست گردید. به اعتقاد بنده پذیرش ولایت عهدی از سوی ایشان در شرایط تقیّه نبود، بلکه امام علیه السلام قصد مامون را به خوبی دریافته بود که او در پی حل خلاء مشروعیت از طریق ولایت عهدی است، لذا ایشان با معرفت به چنین قصدی از ناحیة مامون، ولایتعهدی را فرصتی برای مکتب سازی همه جانبه و بروز تمام عیار مکتب سیاسی اسلام می دانستد و از این فرصت کمال استفاده را کردند. اگر چه قبل از امام رضا علیه السلام، تمدن شیعی با منطق علوی شکل گرفت و در دوران تبدیل امامت به خلافت راهبرد تمدنی سکوت را، و در دوران تبدیل خلافت به سلطنت راهبرد تمدنی قیام را بر می گزینند اما در دوران ولایتعهدی امام رضا علیه السلام نه تنها سلطنت از خلافت دور می شود بلکه مشروعیت کل جریان خلافت نیز زیر سوال می رود، و به اعتقاد بنده ازهمین نقطة تاریخی، تمدن شیعی فصلی نوظهور و شکوفا را در قالب تمدن رضوی آغاز و خود را از جریان خلافت جدا می کند. تمدن رضوی تنها صورتی از تمدن اسلامی است که با وجود امام معصوم علیه السلام ابعادی مقدس پیدا میکند و در سیری استعلایی، به را خود ادامه می دهد. تاثیر های شگرف این تمدن بر ملت سازی ایرانیان و دمیده شدن روح تقدس در حکومت، به تعریف جدیدی از هویت ملی ایرانیان منجر می شود که سرانجام آن عدالت مهدوی است. به عنوان جمع بندی در پاسخ به سوال اول می توان با برشمردن ویژگی های دوران امامت امام رضا علیه السلام پاسخی صریح تر به سوال شما داد و آن اینکه؛ دورة امامت ایشان دارای دو شاخصة مهم بود: ادامة همان سیرة ائمه علیهم السلام بعد از قیام کربلا یعنی بازسازی فرهنگ جامعة اسلامی، به عبارتی واقعة کربلا زمینه ساز نجات فرهنگی اسلامی از خطر نابودی قرار گرفت البته در دوران امام رضا علیه السلام ارتقاء فرهنگی در قالبی جدید تداوم یافت، و دیگری دورة ثبات بنی عباس و آغاز تضعیف سیاسی آنها بر اساس جنگ های پنج ساله. گرچه دربارة پذیرش ولایت عهدی توسط امام منافع زیادی را بر میشمارند از جمله مبارزة منفی علیه دستگاه، برملا کردن داعیة شیعه، استفاده کردن از دستگاه تبلیغاتی خلافت و ایجاد رابطة عمیق با مردم اما در واقع ایشان با علم امامت میدانستند که یک سال پس از پذیرش ولایتعهدی بیشتر واجد حیات مادی نیستند لذا آن را پذیرفتند و همان فرصت کوتاه را برای ضربه زدن به انحراف خلافت موروثی مناسب دیدند. در مقابل مامون با آن تصمیم، همة مشروعیت خلفای عباسی را زیر سوال برد حتی در حکم ولایت عهدی نوشت: « این شخص از آل علی، بهتر از ماست. او زاهد ترین و عادل ترین مردم است».
🔴 بنابراین میتوان پذیرش ولایت عهدی را راهبردی سیاسی با افقی تمدنی بر شمرد، اساسا ماهیت مکتب سیاسی امام رضا علیه اسلام چه بود؟ و ولایت عهدی چه نسبتی با آن دارد؟
🔶بله، برای درک بهتر شرایط ولایتعهدی ایشان و فهم سیره و روش سیاسی امام رضا علیه السلام در برابر حکومت عباسی و به طور خاص مامون می توان شاخصه هایی از جمله؛ اثبات اصل امامت و مقدم دانستن هدف بر وسیله که بتبع آن منطق اثبات غاصبانه بودن خلافت گفتمان سیاسی امام را سامان می دهد، شفاف سازی مبارزة منفی علیة دستگاه پیچیده و وسیع مامون عباسی با تاکید بر اجباری بودن سفر امام
ادامه👇👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi