تو یک نفس کشیدی و دم آفریده شد با راه رفتن تو قدم آفریده شد خالق نشسته بود که مدح تو را کند اینجا گمان کنم که قلم آفریده شد یا پیش تر ز جود و کرم بوده ای حسن یا هم زمان با تو کرم آفریده شد ای لال باد آن که تو را بی حرم شمرد از ناز شصت توست حرم آفریده شد روز جمل تو حیدر ثانی شدی حسن پای شجاعت تو جنم آفریده شد از مردم عرب که تو خیری ندیده ای پس بهر یاری تو عجم آفریده شد تا شکل بی قراری شبهای تو شوم این اشکهای چشم ترم آفریده شد باید که شکل پر زدنت فرق هم کند پس لاجرم پیاله ی سم آفریده شد پای کتاب زندگی پر بلایتان اشک خدا چکیده و غم آفریده شد : شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غـلامی ز سرای تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...