🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 #شهید_مدافع_حرم_شهید_مجتبی_واعضی_تیپ_فاطمیون سال 92 وقتی با مادرم از تشیع یک شهید برمی‌گشتیم - که خاطرم نیست کدام شهید بود - من با عجله وارد خانه شدم و درب حیاط را بستم ولی هنوز داخل حیاط بودم و مادر ابتدای کوچه. ناگهان سر و صدایی شنیدم و پشت در گوش‌هایم را تیز کردم. ظاهرا یکی از جوان های کوچه #مزاحم دختر خانمی شده بود و آن دختر خانم همراه مادرش پشت در، در حال مشاجره بود. آن دختر تنها یک حرف زد و بحث تمام شد اما با شنیدنش حسی غریب قلبم را فشرد اما باز از اصل ماجرا بی خبر بودم. آن دختر به طرف مقابل گفت: «صبر کن داداشم از سوریه برگرده میاد پدرتو در میاره که مزاحم آبجیش شدی😢».احساس مشترکی بود چرا که آن روزها برادرم رضا از سوریه برگشته بود و روزهای مجروحیتش را در کنار ما سپری می‌کرد. کمی بعدتر که مادرم وارد خانه شد ماجرا را تعریف کرد. گفت که برادر این دختر به نام «مجتبی واعظی» در سوریه به شهادت رسیده و چون پیکرش هنوز بازنگشته خانواده باور ندارند که شهید شده است😔😔 طفلی! دلم خیلی سوخت. بعد از پدر، همه دنیا و امید دخترها برادر است. حالا خواهر مجتبی منتظر است برادر بیاید و به دادش برسد.😔😭 @ebrahimdelha🌺 #پایان 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃