🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🌸مصاحبه با مادر شهید محمد حسین حدادیان:
🔸اگر میشود به موضوع شهادت محمدحسین بپردازیم. شما در جریان حوادث و درگیریها بودید؟
محمدحسین شب حادثه پیش من بود. به من گفت: مامان پاسداران شلوغ شده و تیراندازی🔫است. من گفتم: شما نرو در دل تیراندازی! مسئولان باید رسیدگی کنند. گفتم: مامان شما بسیجی هستید، بسیجی همیشه دستش خالی است و سینهاش سپر. با عشق میروند، شما نرو . اول حرفی نزد. اذان مغرب را که گفتند، وضو گرفت و گفت میخواهم بروم هیئت. میدانستم میرود محل درگیری ، میشناختمش، محال بود برای دفاع نرود. همیشه میگفت: همه ما سرباز این نظام هستیم. وقتی میخواست از در خانه بیرون برود به من نگاه کرد و خندید😊. گفتم: محمدحسین من دائم به شما زنگ میزنم . خندید و گفت: مامان حالا نمیخواهد تند تند زنگ بزنید. گفتم: مامان نرو، بعد دستش را به احترام روی سینهاش گذاشت و تعظیم کرد. حرفی نزد حتی یک چشم هم نگفت که با رفتنش به من دروغ گفته باشد. محمدحسین به هیئت رفت. پسرم به عزای آلالله اهمیت میداد. برای عزای اهلبیت لباس مشکی میپوشید. در ایام فاطمیه در هر دو دهه مشکی میپوشید. محرم که از راه میرسید انگار فصل بهار زندگیاش از راه رسیده باشد. همهاش میگفت دارد محرم میآید.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════