همیشه لباس کهنه میپوشید. آخرش هم اسمش پای لیستِ دانش‌آموزان کم‌بضاعت رفت مدیر مدرسه،دایی‌اش بود..! همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت مادرِعباس برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد و گفت، عباس می‌گوید دلش را ندارد که پیش دوستانِ نیازمندش آنها را بپوشد..!💔✨️ شهیدعباس‌بابایی