‍رفتم سر مزار رفقای شهيدم.. فاتحه خوندم ،اومدم خونه.. شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم... رفقام بهم گفتند : فلانی! خيلے دلمون برات سوخت.. گفتم: چرا؟! گفتند: وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی، ما شهدا آماده بوديم هر چی از خدا میخوای برات واسطه بشيم ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی؛ خيلی دلمون برات سوخت.. سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید برآورده میشه.😢😢 ✍روايتگر : حاج حسين کاجی به کانال "شهید ابراهیم هادی" بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8