#بابا_صلواتے پیر مرد 70 ساله بود ، پشت خط ؛ مسئول ایستگاه صلواتے بود ! محاسنے سفید و چهره‌اے نورانے داشت... بسیجیان به او «بابا صلواتے» مے‌گفتند ؛ و گاهے به شوخے مے گفتند: «بابا امروز نور بالا مےزنے !» واقعا چهره‌اے دوست داشتنے و شخصیتے مجذوب کننده داشت ، از گفتار و رفتارش لطف و عطوفت مے‌بارید ... چهار ماه بود به مرخصے نرفته بود ! هر وقت علتش را مےپرسیدیم مے گفت : « چرا به مرخصے بروم؟ من آمده‌ام در خدمت رزمندگان باشم ... عمرم را کرده‌ام ! این آخر عمرے از خدا خواسته‌ام شهادت را نصیبم نماید ... آرزو دارم شهید شوم و مانند امام حسین علیه السلام سرم از بدن جدا شود و بر نیزه قرار گیرد...» از نظر ما ، محال بود این آرزوی بابا صلواتے برآورده شود !! تا این که یک روز هواپیماهاے دشمن منطقه را بمباران کردند ... یک راکت به ایستگاه صلواتے اصابت کرد ؛ پیرمرد به شهادت رسید ... وقتےبه کنار جنازه سوخته‌اش رسیدیم ؛ سر در بدن نداشت ... دو روز بعد بچه ها سر بابا صلواتے را در روی نیزار هاےاطراف رودخانه پیدا کردند!! او به آرزویش رسیده بود ... #یادش_با_صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi