🔻اربعینِ سکولار، اربعینِ انقلابی! 🖋 مهدی جمشیدی ۱. استاد شهید آیت‌الله مطهری بر این باور بود که: گاهی یک جریان موج‌خیز و حرکت‌زای اجتماعی‌، روح خود را از دست می‌دهد و از آن جز یک سلسله "آداب و تشریفات بی‌‌اثر" باقی نمی‌ماند. ... عزاداری سنتیِ امروز امام حسین، تبدیل حرکت به بنیاد است. این عزاداری که به‌حقّ درباره‌اش گفته شده: من بکی او ابکی او تباکی‌ وجبت له الجنه؛ که حتّی برای تباکی (خود را شبیه گریه‌کن ساختن) هم‌ ارزش فراوان قائل شده، در اصل، فلسفه‌اش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابن‌زیادها و به سود حسینها و حسینیها بوده. در شرائطی که حسین به‌صورت‌ یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معیّن و نفی‌‌کنندۀ راه و روش موجودِ معیّن دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن،‌ واقعاً نوعی سربازی است. در شرائط خشن یزیدی، در حزب حسینی‌ها شرکت‌‌کردن و تظاهر به گریه‌کردن بر شهدا، نوعی اعلام وابسته‌بودن به گروه اهل حقّ‌ و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت، نوعی از خود گذشتگی است. اینجا است که عزاداری حسین‌بن‌علی یک "حرکت" است، یک "موج" است، یک "مبارزۀ اجتماعی" است. امّا تدریجاً، روح و فلسفۀ این دستور فراموش می‌شود و محتوای این ظرف‌ بیرون می‌ریزد و مسأله، شکل یک "عادت" به خود می‌گیرد که مردمی دور هم جمع‌ بشوند و به مراسم عزاداری مشغول شوند، بدون اینکه نمایانگر یک "جهت‌گیری‌ خاصِ اجتماعی" باشد و بدون آنکه از نظر "اجتماعی"، عمل معنی‌داری به شمار رود، فقط برای کسب ثواب - که البتّه دیگر ثوابی هم در کار نخواهد بود - مراسمی را "مجرّد از وظائف اجتماعی" و "بی‌رابطه با حسینهای زمان" و "بی‌رابطه‌ با یزیدها و عبیدالله‌های زمان" به‌پا دارند. اینجا است که حرکت تبدیل به‌ بنیاد یعنی عادت شده و محتوای ظرف، بیرون ریخته و ظرف، خالی باقی مانده‌ است. در چنین مراسمی است که اگر شخص یزیدبن‌معاویه هم از گور به در آید حاضر است که شرکت کند، بلکه "بزرگ‌ترین مراسم" را به پا دارد! در چنین مراسم‌ است که نه‌تنها "تباکی" اثر ندارد، اگر "یک مَن اشک" هم نثار کنیم‌ به جائی برنمی‌خورد!(مرتضی مطهری، نهضت‌های اسلامی در صد سالۀ اخیر، صص۸۲-۸۳). پس مراقبت کنیم که راهپیمایی اربعین: به "آداب و تشریفات بی‌‌اثر" تبدیل نشود! فقط برای "کسب ثواب" نباشد! "مجرّد از وظائف اجتماعی" نباشد! "بی‌رابطه با حسینهای زمان" و "بی‌رابطه‌ با یزیدها و عبیدالله‌های زمان" نباشد! یک "حرکت" باشد! یک "موج" باشد! یک "مبارزۀ اجتماعی" باشد! نمایانگر یک "جهت‌گیری‌ خاصِ اجتماعی" باشد! و در یک کلام، "انقلابی" باشد، نه "سکولار"! ۲. ما اغلب عادت کرده‌ایم به "دین‌داری آسان و بی‌هزینه"! جایی که باید هزینه بدهیم، غافل و غایبیم! برای اصلاح جامعه و برچیدن منکرها و اقامۀ معروف‌ها، همّت نداریم، ولی برای عزاداری و زیارت، همواره آماده‌ایم! این در حالی است که قیام حسین‌بن‌علی برای "نهی‌ازمنکر" بود! اگر ما تصوّر دیگری از عزداری و زیارت داشته باشیم، در حقّ حسین‌بن‌علی، خیانت کرده و ماهیّت و غایت قیام او را مسخ نمودیم! تشیّع، آیین "قیام" و "انقلاب" و "شوریدن" و "شهادت" است، و عزاداری و زیارت، فقط "مقدّمه" هستند برای حرکت. "راه" هستند نه مقصد. "وسیله" هستند نه هدف. ازاین‌رو، نه تقلیل‌دادن منزلت "زیارت و عزاداری" به "مناسک"، صواب است و نه تقلیل‌دادن "هویّت تشیّع" به "زیارت و عزاداری". شهدای دفاع مقدس، به زیارت حسین‌بن‌علی نرفتند ولی با عزاداری‌های شب عملیات، به کاروان او پیوستند و کربلایی شدند! نکند ما به زیارت حسین‌بن‌علی‌ برویم امّا نصیب‌مان بیش از عزداری نباشد! مبادا در هیئت و عزاداری و راهپیمایی متوقف بمانیم و از قافلۀ همچنان در حرکتِ کربلا، جا بمانیم! ۳. تشیّع، یعنی نظام‌سازیِ اجتماعی، یعنی تمدّن‌پردازیِ جهانی، یعنی چالش‌گری با خواصِ اغواگر، یعنی موضع‌گیری در برابر اصحاب فتنه، یعنی ستاندن نان فقرا از ثروت‌های بادآوردۀ اغنیا، یعنی جان‌دادن برای نظریۀ مقاومت، یعنی ترجیح چالش بر سازش، یعنی ایستادن برای تداوم ایدئولوژیِ انقلابی، یعنی روشنگری و افشاگری و غبارزدایی از چهرۀ حقیقت، یعنی نقد قدرت‌مندانِ بی‌تقوا و سرمایه‌سالاران زالوصفت، و ... از جمله، "جهاد تبیین"، یک "واجب فوری و قطعی" هست! ما برای تحقّق آن چه کرده‌ایم؟! برای این جهاد، "هزینه"‌ای پرداخته‌ایم؟! شهادت که هیچ، اهانتی را برتابیده‌ایم؟! نکند شیطان در قالب "اهتمامِ تک‌بُعدی به مستحبات"، ما را از "واجبات فوری و قطعی"، غافل گرداند... می‌توان از متن یک امر مستحب، ده‌ها واجب را اقامه کرد، و می‌توان با تفسیر سکولار و غیرانقلابی از آن امر مستحب، فرصت‌های تاریخی را باخت. ✅عدالتخانه 🆔 @edalatkhane