🔻خُرده‌برداشت‌هایی از موضع رهبر انقلاب 🖋 مهدی جمشیدی ۱- اغتشاش، «ظاهری» دارد و «باطنی». ظاهرش این هست که تعدادی «نوجوان و جوان» در میدان هستند و باطنش این است که «آمریکا»، این صحنه را در قالب «جنگ ترکیبی»، طراحی و کارگردانی کرده است. بسیاری از تحلیل‌ها در این مدّت، فقط چشم به ظاهر داشتند و باطن را انکار می‌کردند؛ درحالی‌که باید «دست‌های پشت پرده» را دید و «بازی‌سازانِ نامرئی» را شناخت. ۲- این‌ نوجوان‌ها و جوان‌ها، «بچّه‌های خود ما» هستند و ما با اینها بحثی نداریم؛ چراکه دشمن نیستند و خصومت ندارند. نسل جوان، ضدّانقلاب نیستند و سودای حکومت دیگر در سر ندارند. این نسل، همان نسل انقلاب است و خود را ذیل تاریخ انقلاب، تعریف می‌کند. البته روشن است که انقلابی‌گری، درجات و مراتب مختلف دارد. ۳- یکی از دلایل حضور این تعداد از نوجوانا‌ن‌ها و جوان‌ها در میدان، «هیجان» و «احساسات» است؛ آنها اسیر فضاسازی رسانه‌ای شدند و تصوّر کردند که حقّی تضییع شده است. باید برای تخلیه‌شدن هیجان‌های انباشته که اقتضای این سن و دورۀ زندگی است، چاره‌ای اندیشید. ۴- دلیل دیگر، «بی‌دقّتی در فهم مسائل» است؛ یعنی نتوانستند آنچنان که باید، «راست» را از «دروغ»، و «حقّ» را از «باطل» بشناسند و به «فهم واقعیّت» دست پیدا کنند. امکان شناخت حقیقت وجود دارد و حقیقت، گم‌گشته و دور از دسترس نیست. تنها باید تلاش کرد و نسبت به کشف حقیقت، اهتمام ورزید. ۵- در این میان، کسانی نیز بودند که از دشمن خطّ گرفتند و با «نیّت» و «نقشه» و «فهم» وارد شدند و جنایت‌ها آفریدند. این «نیروهای سازمان‌دهی‌شده» را نیز نباید «نسل جوان» دانست. اینان «برآیند» و «نمایندۀ» نسل جوان نیستند و نباید حال و وضع اینان را به همۀ جوانان «تعمیم» داد و تصوّر کرد که نسل جوان، در برابر انقلاب قرار گرفته است. ۶- پادزهر «دروغ‌پردازی‌های عظیم» در شبکه‌های اجتماعی، «جهاد تبیین» است و این نیز به معنی راه‌اندازی جنبشِ «تولید محتوا»ی معطوف به حقیقت است. جهاد تبیین یعنی «آشکارسازی حقیقت» و این نیز با «گفتن» و «نوشتن» تحقّق می‌یابد، نه رویکردهای شعاری و مناسکی و تشریفاتی. باید ذهن‌‎ها را با تولید و بازتولید «حقیقت»، روشن کرد. ۷- باید تولید محتوای معطوف به حقیقت، «پیش‌دستانه» باشد، نه این‌که پس از «تخریب‌گری ذهنیِ دشمن» آغاز شود و بخواهد ساختارشکنیِ ذهنی را «جبران» و «علاج» کند. نباید جامعه را در «خلاء شناختی» نگاه داشت تا در اثر تولید محتوای جبهۀ دشمن، ذهن‌ها و فکرها «صورت‌بندی» شوند و آن‌گاه، ما ناچار باشیم که بافته‌ها و ساخته‌ها را «واسازی» کنیم و حقیقت را بنمایانیم. باید «ابتکار عمل» را به دست بگیریم و «روایتِ اوّل» را از آنِ خویش کنیم. هر گونه تأخیر و انفعال در مقام روایت‌پردازی، هزینه‌های گزاف بر ما تحمیل خواهد کرد. ۸- بخشی از نوجوان‌ها و جوان‌ها را که با دشمن، هم‌صدایی می‌کنند، باید «تفهیم» و «ارشاد» کرد؛ زیرا گرفتار «غفلت» و «نفهمیدن» شده‌اند و مخالف‌شان، «عامدانه» نیست. باید «زنجیرۀ تواصی به حقّ و بصیرت» را قوّت بخشید و در پی گفتگوی اجتماعی و روشنگری میدانی بود. ۹- هدف دشمن از این طرح، «همراه‌سازیِ مردم» با خود بود؛ یعنی تلاش کرد خواسته‌های خودش از «زبان مردم» گفته شود و مردم چیزی را «تکرار» کنند که او می‌خواهد. این‌که جامعه، با حاکمیّت خودش «بیگانه» شود و «صدای دشمن» را تکرار و طنین‌انداز کند، چیزی جز «فروپاشی از درون» نیست. ۱۰- باید پیامی که در اثر خواسته‌ها و شعارها و رفتارهای نوجوانان و جوانان ما به دشمن فرستاده می‌شود، «پیام مقاومت» باشد، نه «پیام ضعف». «شکستن» و «عقب‌نشستن» و «وادادن» ما، دشمن را جسور و فعّال می‌کند و به دشمنی بیشتر برمی‌انگیزاند. ✅عدالتخانه 🆔 @edalatkhane