🔺 دلم راضی نمیشد برود.گفتم اگر بروی شیرم را حلالت نمیکنم.
گفت :قبول! یعنی راضی هستی من تو خیابان تصادف کنم و بمیرم ولی در جبهه شهید نشوم !
اصلا اگر نزاری برم شکایتت را پیش حضرت زینب (س)میکنم.
مگر خون من از خون علی اکبر و علی اصغر امام حسین (ع) رنگین تر است .
می دانستم حریفش نمیشوم .گفتم برو خدا به همراهت .
📌 خاطره ای از شهید محمدرضا شمس الدین به نقل از مادر شهید
🥀🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••