📚🌹 داستان شماره 18: بیمارستان روانی 🌺 به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، یکی از بازدید کنندگان از روان‌ پزشک پرسید: شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روان‌پزشک گفت : ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چای خورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. او گفت : آهان، فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است ؟ روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آبِ وان را برمیدارد. حالا شما هم میخواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟ 📝 نتیجه : 1. راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست.کمی فکرمان را به کار بیندازیم و خودمان را محدود نکنیم. 2. در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی. 3. راه حل همیشه جلوی چشم نیست. مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک لامپ از آن استفاده نمی کنیم. جهت نشر در کانال اختصاصی مدرسه