روزی به سوی شهر در حرکت بود به مردی برخورد که آن مرد لقمان را نمی شناخت، از آن حضرت پرسید: تا شهر چقدر راه مانده؟ فرمود: راه برو، مرد به راه رفتن ادامه داد، چون مقداری گام برداشت لقمان فریاد زد: دو ساعت مانده، آن مرد پرسید: چرا این پاسخ مختصر را به هنگام سؤالم نگفتی؟ فرمود: راه رفتنت را ندیده بودم، تعیین مدت با نداشتن سرعت سیر صحیح نبود، اکنون که طرز قدم برداشتنت را دیدم با طول راه سنجیدم دانستم که برای رسیدن تو به شهر دو ساعت مدت لازم است. [لقمان حکیم، ص۱۱۹] 🍃🌺🌸🌺🍃