#واحد
#حضرت_علیاکبر_ع
داری از پیش من میری، دستام و میگیری
دلم میخواد صدات کنم
هستی شبیه پیغمبر، جونم علیاکبر
راه برو تا نگات کنم
چجور باید از تو دل بکَنم
سخته دم نزنم، گُر گرفته تنم
آشوبم
تو هم گمونم خیلی بیتابی و ...
پابهرکابی و، تشنهی آبی و ...
آشوبم
ببار ای بارون ببار
دلم شده بیقرار
امون از این غربت و داد ازین روزگار
(ای وای علیاکبر)
رفتی! تا که رجز خوندی، شمشیر و چرخوندی
بیغیرتا چشمت زدن
توی کمون گذاشتن تیر، بدونِ هیچ تأخیر؛
تا که علی گفتی، زدن
زمین خوردی زانوهام تیر کشید
تا که اشکامو دید، شمر ملعون رسید
ای بابا
میزد با نیزه روی پیکرت
گفت کجاس اصغرت؟! اینم از اکبرت
ای بابا
چشماتو وا کن ببین
بازم کنارم بشین
نفس بکش، اِنقده پا نکش رو زمین
(ای وای علیاکبر)
إرباً إربا شدی بابا، چیکار کنم حالا
ریختن تو رو دور و برم
داغت قامتم و خم کرد، عمر من و کم کرد
تو رو چجوری ببرم؟!
یه جای سالم نذاشتن برات
غرق خونه چشات، زخمیه ابروهات
گریونم
لبای خشکت شده قاتلم
بیقرارِ دلم، رفتی ای حاصلم
گریونم
دنیا نداره وفا
موندم چطور بی عصا
مُردم و زنده شدم بردمت توو عبا
(ای وای علیاکبر)
[شب هشتم
#محرم ۱۴۰۲.۰۵.۰۳]
کانالمتناشعارمداحیهایحاجابوذربیوکافی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها