. فاتح شامه رقیه خاتون منم غلام رقیه خاتون دارو ندارمو زدم بنام رقیه خاتون سرم فدای رقیه خاتون محض رضای رقیه خاتون علی الدوامه نوکریم برای رقیه خاتون اره جون دادن  من برا تو شد لازم وقتی دل بردی تو از قمر بنی هاشم کاش به سمت حرمت پنج صفر بی بی با رفیقای رقیه ای بشم عازم دختر ارباب و نور چشم زهرا اسم تو میشینه رو لب نوکرها میشه هیات واسم یه بهشت اعلی یا رقیه مدد یا رقیه عشق قدیمی. رقیه خاتون تو زندگیمی. رقیه خاتون دلبر و معشوق همیشگیمی رقیه خاتون عشق بلا ازل رقیه خاتون صاحب هر فضل رقیه خاتون جای تو بود توو بغل ابالفضل. رقیه خاتون منو به حال خودم رها نکن بی بی منو لحظه ای ازت جدا نکن بی بی حالا که تو دستته برات نوکرها همه رو با هم ببر ؛ سوا نکن بی بی حرمت رویای همه سینه زن ها چه مقامی داره پای تو موندن ها شب اول بی بی نزاری مون تنها یا رقیه مدد یا رقیه .👇