ای خطاپوش خطا کار تو باز آمده است واکن آغوش ! گنهکار تو باز آمده است هرکجا رفت جز این در ، به در بسته رسید پشت در مانده به دربار تو باز آمده است رفت سربار کسی غیر تو باشد که نشد پهن کن سفره که سربار تو باز آمده است به خریداری یوسف همه جا رفت و نبود با کلافی سر بازار تو باز آمده است روزه داری که شده تشنه ی من لی غیرک بر سر سفره ی افطار تو باز آمده است گرم سبحانکَ یا مومن و یا وهاب است با اجرنایِ من النارِ تو باز آمده است راهباً راغباً و راجیاً و خائفاً است گر ابوحمزه به دیدار تو باز آمده است لا تؤآخذنی أَلا عشق! که با سوء عمل سر این کوچه بدهکار تو باز آمده است هاربٌ منکَ إلیک است و گرفتار گناه گر به سوی تو گرفتار تو باز آمده است قدر را قدر ندانست و پشیمان برگشت واکن آغوش! گنهکار تو باز آمده است محسن ناصحی گنهکاران کجا هستند ماه عفو آمد باز خدای‌مهربانی با نگاه عفو آمد باز خدای‌ماحیا دارد نبخشد بنده را، هرچند گدای‌بی‌حیا بر خوانِ‌شاه‌عفو آمد باز دوباره روزه؛ این عبد فراری را به راه آورد خدایا‌شکر! این بنده به راه عفو آمد باز به ذکر یاعلی و یاعظیم ما در این سی‌روز دل از دست شیاطین در پناه عفو آمد باز خدای مهربان العفو، خدای مهربان العفو خداوندا به حق روزه‌ی صاحب‌زمان العفو دوباره با دعاها روح‌مان پرواز خواهد کرد خدا درهای رحمت را به خلقش باز خواهد کرد ابوحمزه بخوان هرشب الهی لاتودِّبنی سحرخوان دلت هرشب نوایی ساز خواهد کرد هزار اسم خدا مخفی‌ست در جوشن‌کبیر او به خَلِّصنا مِن‌َالنّاری به ما ابراز خواهد کرد چه سرهایی که در سجده، چه دستانی که بر بالا زمین سی روز، این‌گونه به عرشش ناز خواهد کرد خدا‌العفو خدا‌العفو خدا‌العفو خدا‌العفو خداوندا به العفو علی شیرخدا العفو دم افطار می‌‌خوانند وقتی ربنایت را دلم قرص است می‌بخشی گدای بی‌نوایت را دم افطار وقتی سفره‌ی احسان تو پهن است لب روزه طمع دارد فقط رزق رضایت را لبان تشنه‌ی شیعه دم‌افطار می‌خواهد بگیرد در بغل قبر شه کرببلات را سر قتلت حسین‌من، چه جنگی بود در گودال صدای هلهله نگذاشت بشناسم صدایت را لب تشنه سرت را از تن پاکت جدا کردند بمیرم کف زدند‌و‌یک‌به‌یک شکرخدا کردند امیر عظیمی